شنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۶


آگاهی نامه مشترک

ازنام پیروان اندیشه های ملی- مردمی
در افغانستان
به مناسبت کشف گورهای دسته جمعی در بدخشان !

بسم رب الشهداء والصدیقین
انـــــا لله وانــــا الیه راجعـون

" آنانکه رفته اند، پاکان و عاشقان صادق آزادی انسان بوده اند، آنانکه مانده اند پاسداران راه نیک آنان هستند، پس شهادت گوهر اندیشه و نگین در انگشتر آزادی است ".
سخن بدخشی از دفتر" ارزشهای اخلاقی ما "
" آنانکه به کشتن دیگری مبادرت میکنند تازوال نکنند، دشمن خدا و انسان، بیگانه با مردم، سپاهی غیر و فاقد وجدان و سلامت عقل اند. فرمان خدا و اراده ی ما نیز دربرابر ستمگران، دفاع از حقوق مردم و حمایت از مستضعفین و تمام انسان های مومن و شریف این سرزمین است ".
مولانا بحرالدین باعث از " دفاعنامه های زندان "
درود فراوان به روان پاک همه شهدای نیکنام و پاسداران حرمت ا نسان در سرزمین مان و با درود های آتشین و آفرین به پیشگاه روح بلند سپاهیان و راهیان راه سربلندی مردم وهمه زحمتکشان کشور؛ همان فرزندان جان نثار و پیروان پاکباز صراط آزادگی ( اعضاء و هوادارن، صفوف ورزمندگان، فرماندهان ورهبران سازمان مبارزان ملی زنده نامان شهید، محمد طاهربدخشی، مولانا بحرالدین باعث، حفیظ آهنگر پور و … با یاران دشمن شکن ا یشان در سازمانها و گروههای زیرین ) :
یک - تمام گروهها، افراد وشخصیتهای برامده ا ز " محفل انتظار " سازمان شهید بدخشی.
دو - سازمان به اصطلاح " ستم ملی " که به ترتیبی نسبت به گذشته، امروز و آینده ی آرمانی جنبش برابری خواه ملی، ضد ستم در افغانستان متعهد است و همواره به همبستگی ملی با آگاهی و آزادی ترکز دارد. سه - برخی شخصیتهای ملی و مستقل سیاسی، روشنفکران بیدار، شعرا و دانشمندان مردم دوست و مسلمان در داخل و خارج کشور.
هم میهنان شریف و مسلمان !
درپی کشف گورهای دسته جمعی فیض آباد مرکز بدخشان و بسا نقاط دیگر در افغانستان، دیده میشودکه، صدها تن از مردم آن سامان، و دهها وصدها هزار انسان در سراسر کشورباچشمهای بسته، پنجه ها ودستهای بند بندشکسته، پیچیده به زنجیز خاردار و خفه شده، اعم ا زکودک وزن وپیر وجوان، بصورت بیرحمانه و بسیار وحشیانه کشته شده اند. اجساد پاره پاره وحتی زنده بگور شده ی آنان دراین ا و اخر کشف و بیرو ن آورده شده است.
تمامی کشته شدگان، قربانیان مظلومی هستند که در دوران ترور و خفقان رژیم ننگین کودتای ثور 1357 ش و تحت رهبری باندجنایتکار امین – تره کی، بفرمان حکومت مزدور، گروه گروه کشته و زنده دفن سینه ی خاک شدند. اما شهدا ی بدخشان در آغاز کودتای ننگین به دست پلیدترین دیوی بنام منصور هاشمی، با همیاری چندین ناکس و وناپاک دیگر بصورت غیر قانوی و تجاوزکارانه گرفتار ودرشبانگاهان به جوخه ی اعدام سپرده شدند. این گروهای جمعی نمونه اندکی از همان پنجهزار شهیدانی اندکه بنام " ستمی " ضدرژیم کودتا و دشمنان شوروی خوانده شده بودند.
بیگمان آ ن گورهای جمعی گورستان سپاهیان صفوف آزادی بخش جنبش برابری خوا ه و نهضت ملی – مردمی افغانستان است. تعداد از آن در خاک پوسیدگان مردم مجاهد و مبارز دیگری هستند، که به نهضت اسلامی وبعد تر بنام ( جمعیت اسلامی ) ارادت داشتند. شماری نیز از اهالی غیر سیاسی وغیر سازمانی بودند که همان فرزندان بیگناه مردم مسلمان وبیدفاع اطراف و مرکز بدخشان اند.
همین جا باید اظهار گردد که، جریان اختناق و سیاست قتل عام مردم توسط رژیم کودتا در همان سال اول وسال بعد پایان پیدا نکرد. نزدیک به یک ملیون انسان بدست حیوانی بنام حفیظ الله امین وگروه ا و بدینگونه دسته جمعی و انفرادی جان باختند. رژیم وارث آ ن نیز با تفاوت اندکی در همان روش بیداد گرانه وبدون تصفیه ی جنایات دوران امین، بکار خویش پرداخت!
بوسیله همین آگاهی نامه به گروههای سیاسی پیرو اندیشه های ملی و ا نقلابی یکجا با همه منسوبان جریان به اصطلاح " ستم ملی" هم آواز با مردم مسلمان و مجاهد افغانستان، روشنفکران آگاه، استادان و آموزگاران کشور، نویسندگان وشعرا، پیروان آیین آزادگی و نا وابستگی، نیروهای ملی ومردمی، پاسداران مقاومت ملی، مجاهدان ولاور کشو ر، سازمانها و محافل بشردوست و سرانجام خانواده و بازماندگان شهداء؛ برای اندوه جانکاه و این مصیب بزرگ اهالی بدخشان و مردم ستمدیده ی افغانستان عرض تسلیت مینمایند.
پیداست که آ ن رژیمهای توتالیتر و ستمشاهی، با فرهنگ منحط قبیله سالاری و با جبر و اختناق در برابر مردم آزاده و قهرمان این کشور، نخستین بار نیست که در نظام کودتای ثور به کشتار هشتصد هزار انسان در ظرف یکسال و یک ملیون نفر در دوسال پرداختند، بلکه از ایجاد افغانستان توسط انگیسها تا امروز این سیاست قو مگرایانه و بیگانه مدار آنها با دشمن خویی و مردم ستیزی، بی فرهنگی وفراست گریزی، نوکری به به دیگران و خدمت در بیرون از مرزها ی افغانستان همواره ادامه داشته است.
برای هر انسان دارای اندیشه و نظر، آگاهی از باور ملی ومردم بنیاد، فهم نظام شهروندی و مشارکت اقوام، درک دموکراسی و حقوق بشر و دانستن ارزشهای ازجمند میهنی بسیار آسان وراحت است که به گذشته نگاه کند و کار نامه نظامهای آدمخوار این سرزمین را از نظر بگذراند. توجه به انگیزه ها و بهانه های شهادت سرداران ملی ودرفشداران آزادی و آزادگی همچون:
میربچه خان کهدامنی، عثمانخان تگابی و ... قربانیان سیاست بیگانه مدار امیر عبدالرحمن یا شهادت همان رهبران جهاد علیه انگلیسها در دو نوبت. مرگ مظلومانه آنانی که در سیاه چالها و زیر زمینیهای بالاحصار و تپه های اطراف کابل و حتی ارگ سلطنت پوسیدند وهنوز استخوانهای ایشان در همانجاست. اعدام و تیر باران مردان بزرگ وروشنفکران مشروطه خواه بدست امیر حبیبالله. بیداد گریهای نادرخان و برادران ودوام آن تا ظهور طالبان.
مگر میشود، مرگ شخصیتهای بزرگی چون: شاه محمد ولیخان آگاه نایب السلطنه، خانواده چرخیها، شهیدسید علی گوهر، علامه سید اسماعیل بلخی، شهید محمد طاهر بدخشی،شهید علامه اسماعیل مبلیغ، شهید مولانا بحرالدین باعث، شهید عبدالمجید کلکانی، شهید حفیظ آهنگر پور، شهید غلام محمد نیازی، شهید استاد ذبیح الله، شهید صفی الله افضلی، شهید دکتر اکرم یاری،شهید عبدالقیوم رهبر، شهید عبدالله رستاخیز، شهید استاد علی مزاری، شهیدان جنبش ملی اسلامی افغانستان بدست گروه طالبان و سرانجام شهید احمد شاه مسعود را که از سوی یکسلسله وبا پیروی از اندیشه های ( شوونیستی – فاشیستی ) انجام یافته است، فراموش کرد ؟
ما درحالیکه یکباردیگر تمام نظامهای مستبد و خون آشام وابسته به اجانب درگذشته وامروز را محکوم ومردود میشماریم، به تردید و نفی هیچ قوم وگروه مردمی، نه تنهاتاکید نمیکنیم، بلکه برای برابری، مشارکت، برادری، باهمی و برخورداری از حقوق مساوی شهروندی تا استقرار نظام واقعاً ملی ومردم محور مبارزه خواهیم نمود.
با وجود آنکه از نظرما دولت کنونی از مشروعیت کامل برخوردار نیست، پارلمان نو ایجاد نیز دارای بنیاد دموکراتیک نمیباشد، نهاد های دیگر دولتی هنوز ابزار استبداد و زور گویی هستند، کشور نیزا ز استقلال سیاسی و آزادی واقعی محروم است؛ اما در برخورد با رهبران دولت بعنوان گردانندگان حاکمیت وابسته، با کمال صراحت وبا شفافیت سیاسی مانند گذشته ها اعلام میداریم که راهکار های ایشا ن در تحت حمایت اجنبیها با هرنام و اصطلاح حقوقی، معنایی جز غیر مردمی بودن ندارد. تاپیش از آنکه در تاریخ فردای این سرزمین پاراگراف دیگری ا ز نوع جملات بالا در بررسی ایشان بیان شود، به مردم افغانستان مراجعه کنندکه مصدر و مبدأ مشروعیت هر نظام سیاسی در این کشور خواهند بود.
درهمین حال وبدین و سیله از دولت وپارلمان افغانستان مجدا نه میخواهیم تا در برخورد با پدیده ی تأ سف انگیزکشف گو رستانهای جمعی سراسر کشو رو بویژه شهدا ی بدخشان و سایرنقاط افغانستان موارد زیرین را به منصه اجرا قرا ر دهند:
یک- ا علام سوگواری یک روزه ( ماتم ملی ) در سراسر کشور به پا س احترام به شهدای زنده بگور شده ی زحمتکشان افغانستان و همه فرزندان مردم مسلمان این سرزمین.
دو - برگزاری فاتحه خوانی عمومی ورسمی یکروزه همزمان با روز عزای ملی درمرکز و ولایا ت و همچنان درحکومتیهای محلی اطراف کشور. دولت باید بی درنگ به اعتقادات و باورهای مردم خم شود و روان آشفته ی مردم مومن مارا لحاظ داشته باشد.
سه - همه منسوبان ملی اندیش و خداباور " ستم ملی " در بیرون و درون افغانستان این سوگواری ملی را به عنوان روز همبستگی مردم افغانستان مینامند وآنرا به پیشگاه مردم وتاریخ خونین این سرزمین پیشنهاد مینمایند. باید پارلمان کشور از نام مردم افغانستان دولت را متعهد سازد که در اعلام روز همبستگی مردم افغانستان با خواستهای این اعلامیه تمکین نماید.
چهار - دولت باید کمسیون مشترک ارگانهای تعقیب قضایی را جهت بررسی این فاجعه اسفناک نه تنها در بدخشان، بلکه در سراسر افغانستان موظف بدارد، تا پس از گرفتاری و بازداشت آنانی که در انجام این حادثه و حوادث بزرگتر از آن مبادرت کرده اند وا تفاقاً هنوز زنده وبر دوام هستند، به حقایق تلخ دیگری نیز آگاهی حاصل آید.
پنجم - دولت اصولا باید کاوشهای ویژه یی ازاین نوع را نه بصورت غیر مسلکی و درهم آمیز، بلکه با استفاده از سازمانهای ویژه وکارآموزان آگاه بین المللی انجام بدهد. پس باید به حکومت بدخشان دستور داده شود تا از اجراات خود سرانه که زمینه ی پژوهش بهتر در موارد پیش آمده را خرا ب نماید پرهیزکند.
ششم- ازکمیسیون حقوق بشر در کابل نیز رسماً خواسته میشود تا در راه پیگیری عوامل این جنایات ضد بشری و فاشیستی در بدخشان و سایر نقاط افغانستان بصورت کار ساز عمل نماید. ما حاضریم فهرست روشنتری از شهدای خویش در حوادث سالهای 1357 و پس از آن را که بدست جلادان رژیم کودتا کشته شده اند، دراختیار شما قرار دهیم.
هفتم - ازهمه رسانه های ملی، مطبوعات آ زاد، روزنامه و هفته نامه ها، و تارگاه های انتر نیتی در درون مرز وبرون مرز کشور آرزو میکنیم، در زمینه ی آگاهی دادن به مردم و شناخت بهتر از عمق فاجعه در افغانستان ازیکسو وا ز روی دیگر در بیان شفاف حقانیت ودرست اندیشی ما در مبارزه با فاشیسم قبیله خون آشام امینی ورژیمهای استبدادی و توتالتر گذشته در افغانستان همکاری و همباوری نمایند.
روشنفکران آگاه و مبارزین و مجاهدین صادق مقاومت برضد استبداد و نابرابری!
به اتکای شما وبا احترام به مردم زحمتکش، مسلمان و رنجور افغانستان، تلاش خواهیم نمو د تا درفش حقیقت و برابری همه مردم افغانستان دریک نظام جمهوری پارلمانی ویا ساختار فدرالی در افغانستان را بر افرازیم و پایگاه مبارزه با وابستگی ونوکری به بیگانگان، بیعدالتی در امر مردم، استبداد درجامعه، نارواداری و برتری خواهی ناشیانه در سیاست غیرملی نظامهای نا مردمی را خالی نکنیم.
با ردیگر مراتب احترام خویش را به پیشگاه ارواح مطهر همه شهدای راه آ زادی و جان باختگان مومن صراط های مستقیم ابرا ز مینماییم. ا ز نام تهیه گران این اعلامیه و بستگان مستقیم و غیر مستقیم شهدای گورستانهای جمعی دربدخشان و سراسر افغانستان، محضر مردم بینوای آن سامان و همه انسانهای داغدار این سرزمین عرض تسلیت داریم.
تذکـر:
1 - سازمان فدایی زحمتکشان افغانستان ( سفزا ) که یک نام توافق شده نبود و نیست؛ در سال 1363 با سپردن یک تعهد نامه ننگ آور به رهبری حزب دموکراتیک و دولت کودتا، انحلال خویش را اعلام داشت. بخشی از گردانندگان آن به حزب حاکم پیوستند، اما 90 درصد اعضا ووفاداران آن از دستور آن سازمان سر پیچی کردند و به حزب دموکراتیک بعنوان قاتل مردم افغانستان نه پیوستند. اعضای معترض به رهبری ( سفزا ) بصورت جدی شامل این اعلامیه هستند.
2 - سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان ( سازا ) که خودرا یک نام توافق شده وسابقه دار میداند، دارای تشکیلات رهبری جدا گانه است و دراین اعلامیه مشترک نیست. رهبری آن سازمان خود دراین زمینه شاید اقدامات جداگانه و ویژه بعمل آورد.
3 - مشترکان این آگاهی نامه رسمی درحالیکه به تمام افراد صدر وذیل این دو گروه احتراماً عنوان اعضای جنبش ضد ستم واستبداد درکشور ( ستمی و ملی اندیش ) را مشمول میدانند، اما غیر از آنها هستند. آن دو سازمان بگونه بسیار غیر اصولی در برابر هم قرار گرفته بودند و ازاین جهت مورد انتقاد و تردید بسیاری از شاگردان و پیروان اندیشه وباور نیک نامانی چون مولانا بحرالدین باعث و محمد طاهر بدخشی قرار دارند.
4 - خوانندگان این نامه اگر در گذشته ها قادر نبودند، ابراز نظر و اعلام باور نمایند، اینک پس از خوانش این اعلامیه میتوانند، یادداشتهای خویش را در زمینه های گوناگون بطور اعم و در مورد موجودیت و کشف گورهای مشترک مردم بیچاره افغانستان بصورت اخص بنویسند و به سایتها و تارگاه های مختلف بفرستند.
و من الله توفیق
تأسف نامه مشترک منسوبان " ستم ملی "
( حزب زحمتکشان ) وپاره های آن در داخل وخارج کشور

اعلاميه

بسم الله الرحمن الرحیم

اعلامیه کمیسیون مستقل وارثین شهدای مظلوم بدخشان(18 حمل
1386)
خون ناحق دست از دامان قاتل برنداشت

دیده باشی لکه های دامن قصاب را

کشف گور دسته جمعی واقع دشت قرغ نمایانگر به کرسی نشستن وعده خداوندی مبنی بر رسوا نمودن ظالمان و ستمگرانست .
آری! قصابان نامرد که جگرگوشه های بدخشان زمین را با شیوه ناجوانمردانه شکار کردند و بر اساس دستور قصابان تاریخ، دجالان روسیاه، دژ خیمان جنایتکار در تاریکی شب زنده به گور کردند بدین اندیشه بود ندکه شاید تا قرنهای متمادی این جنایت ننگین شان پوشیده خواهد ماند بیخبر ازینکه خداوند بزرگ یار مظلومانست ودشمن ستمگران. آنها در جریان سالهای 57-58 ده ها هزار بدخشانی مظلوم را از صنف درسی ، از منبر مسجد، از مدرسه ، از کتابخانه، از پشت قلبه ، از بستر خواب ، از کوچه و بازار فقط به جرم مسلمان بودن دستگیر کردند و بعداز اجرای شکنجه های جانگاه ، توهین و تحقیر در دشت قرغ زنده به گور کردند.شواهد به دست آمده از دشت قرغ نشان میدهد که این شهدای مظلوم ساکنین سراسر بدخشان بوده و شامل جوانان 14 ساله تا مردان 80 ساله و حتی زنان نیز میباشد.قصابان نامرد تمام اشیای قیمتی مانند ساعت ، پول نقد انگشتر شهدا را از نزد شان گرفته و بعد آنان را زنده به گور نموده و بعد توسط بلدوزر خاک و سنگهای بزرگ را بالای آنها انداخته اند.
بعضی ازین عزیزان شهید را با سیمهای خاردار ، پیپ سیروم در گروه های چند نفری بسته و بعد زنده به گور نموده اند.همچنان دردست وپای بعضی شهدا زولانه و در گردن آنها زنجیر نیز میباشد.در جریان یک هفته کاوش در حدود بیشتر از 500 شهید کشف شده است و گمان میرود که بیشتر از هزاران تن دیگر هنوز در زیر خاک باشد.
این درحالیست که عده در رده های بالای دولت: که شاید همان شرکای جرمی قاتلین این شهدا باشد تلاش دارند تا به روی این جنایت بزرگ خاک بپاشند و از ادامه کاوش جلوگیری نموده و مسئله را به شیوهِ مزورانه خاموش نمایند وچند روز بعد تبلیغ نمایند که گور دسته جمعی نبود فقط چند نفر معدود بود و بس. در حالیکه وارثین شهدا خواهان ادامه کاوش تا کشف آخرین جسد میباشند.زیرا آنها میخواهند وسعت زمینی را که اجساد شهدا دفن است بدانند وگذشته ازان باید این جنایت ننگین که در تاریخ کشور نمونه آن کمتر دیده شده است به جهانیان نشان داده شود.مابدین وسیله از شخص ریس جمهور افغانستان وپارلمان کشورمیخواهیم تا تیمی هئیت مشترک غیر وابسته را جهت نظارت از جریان کاوش ها موظف بدارند و بودجه کافی را جهت ادامه کاوش و اعمار منار یاد بود به نام " منار شهدای مظلوم بدخشان" در اختیار مردم بدخشان بگذارند. تا با این وسیله هم دل وارثین آنان تسلی شود و هم این منار یادگاری باشد از عزیزترین جگرگوشه های بدخشان که فقط به گناه مسلمان بودن و مردم دوستی زنده به گور شده اند. همچنان از علمای بدخشان مصرانه تقاضا داریم تا فتوای ادامه کاوش را جهت روشن شدن ابعاد جنایت صادر نمایند و فریب نیرنگها ی مجرمین را نخورند.همچنان ما تاثر عمیق خویش را نسبت به برخورد سطحی کمیسیون حقوق بشرو رسانه های صوتی و تصویری درمورد ، که بخاطر سلی زدن به روی یک زن یک سال دنبوره میزنند اما مرگ هزاران انسان بیگناه را تا کنون به هیچ گرفته اند ابراز میداریم همچنان از وارثان شهدا میخواهیم تا هرچه زود تر کمیسیون وارثین شهدای مظلوم بدخشان را ایجاد و اداره امور مربوط به آن را به دست گرفته برنامه جمع آوری اعانه جهت اعمار زیارت، منار یاد بود و موزیمی را که دران آثار بازمانده از شهدا مانند شانه ، تسبیح ، قلم ،عینک ، دندان ساختگی ، زولانه ، سیم خار دار و غیره به نمایش گذاشته شود ، آغاز نمایند.
کمیسیون وارثین شهدای مظلوم بدخشان با تمام توانایی و امکانات خویش در خدمت وارثین شهدای مظلوم بدخشان بوده و ازهیچگونه فداکاری و جهد درین راه دریغ نخواهد کرد.همچنان از مردم بدخشان میخواهیم تا لست تمام مفقود شدگان را بر اساس ولسوالیها و قریه جات ترتیب نموده به دفتر کمیسیون وارثین شهدای مظلوم بدخشان واقع شهر نو فیض آباد بسپارند.هدف ما فقط افشای عمق جنایت و دفاع از حقوق مردم بدخشانست تا از یکطرف تسلی دل وارثین شهدارا نمائیم و از سوی دیگر حق شهدای مظلوم خویش را ادا کنیم زیرا میدانیم که جنایتکاران هرگز محاکمه و مجازات نمیشوند زیرا عده ازانها همین حالا در زیر سایه بانهای ی دموکراسی در غرب به سر میبرند و عده دیگر هم در رده های بالای و حتی تصمیم گیری دولت بر ما فرمان میدهند.
بیاد داشته باشید این گورستان تمام گمشده های ما از تمام ولسوالیها و مرکز بدخشانست که نه باید به بزرگترین زیارتگاه مبدل شود اینجا میعاد گاه عاشقان و عارفانست اینجا گور پاکترین ، زیباترین ، جوانترین ، پرهیزگار ترین ، شجاع ترین، عزیزترین و بهترین فرزندان بدخشانست

****************************۸
پيام کميسيون
پیام کمیسیون مستقل وارثین شهدای مظلوم بدخشان

گور خونین شهیدان به تو آواز دهد آتشی را که فروزان شده خاموش مکن
کشف گور دسته جمعی واقع دشت قرغ که باید بعد ازین بنام"دشت شهدا" مسمی گردد مردم بدخشان را یکبار دیگر بیاد دوره خونبار و تاریک حاکمیت حزب خلق افگند نسل جوان که دران زمان هنوز به دنیا نیامده بود امروز از دیدن اینهمه استخوانهای پوسیده کشف شده در دشت شهدا
( دشت قرغ)به حیرت میرود و از خود میپرسد که چرا اینهمه انسان بدینگونه بیرحمانه کشته شده اند و این خود مارا بران وا میدارد تا مروری بر حوادث آن روز های سیاه نمائیم کشف گور دسته جمعی بیک سوال پاسخ عملی داد که چرا مردم افغانستان دست به سلاح بردند و با ترک خانه و دیار راهی کوه و صحرا شدند. آن روز های که جنایتکاران نامرد برای نخستین بار در تاریخ معاصر کشور سلاح را از محدودهِ قطعات نظامی و دست سر بازان کشیده ، بدست غیر نظامیان دیوانه و سادیست سازمان اولیه ، سازمان جوانان ، گروه بدنام وطنپرستان، سپاهِ انقلاب و دفاع خودی دادند و همگام با آن جواز قتل مردم بیگناه را به دستور ترکی ، به این قاتلان حرفوی دادند. همان بود که شکار انسانها توسط سازمانها ی جهنمی " اکسا" " کام " و " خاد" بهمکاری وسیعی عده ِ از اعضای سازمان اولیه ، سازمان جوانان ، سازمان زنان ، سپاهِ انقلاب و جواسیس مخفی آغاز شد. ده ها هزار انسان بیگناه توسط این جانیان سادیست از صنوف درسی ، ادارات دولتی، قطعات نظامی ، شفاخانه ها، مدارس دینی ، منابر مساجد و عبادتگاهها ، مزارع و دهکده ها ، دکانها و حتی عقب کراچی ها دستگیر شده، بدون محاکمه در کشتار گاههای مرکز وولایات زنده بگور شدند. شاید آن آقایون که امروز بر اریکهِ قدرت تکیه زده اند آنروز ها را فراموش کرده باشند، آنروزگاران که شنیدن رادیو بی بی سی ، صدای امریکا ، صدای آلمان و دیگر رادیو ها خود کافی بود تا ضد انقلابی بودن بیگناهان را ثابت نموده آنها را بجوخهِ اعدام بسپارد. آنانکه امروز از آزادی بیان حرف میزنند ، فراموش کرده اند روزگارانی را که اگر کسی کودتای ثور را انقلاب نمیگفت بقتل میرسید؟ که میداند که همین حالا هزاران هزار جوان بلند بالا و ستبر سینه ، پیره مرد فرهیخته و قامت خمیدهِ این مرز و بوم به شمول داکتر و انجنیر ، قانونگذار و حقوقدان، استادو محصل ، معلم و متعلم ، عالم دین و کسبه کار ، افسر و سر باز ، آمر و مامور، کارگر و دهقان ، شیعه و سنی ، تاجک و پشتون ، اوزبک و هزاره ، بلوچ و پشهِ ، زن و مرد ، بدون اختلاف و تعصب در زیر آوار های خاک ، در پولیگونهای پل چرخی ، کشتار گاهِ کراله ، گورستانهای هرات ، دشتها و سنگلاخهای بدخشان و ریگستانهای فراه ، عاشقانه در کنار هم خفته اند که همه جرم مشترک داشتند ایمان بخدا ، عشق بوطن و خدمت بمردم. در حالیکه قاتلان آنها فارغبال و بیخیال ، یا در آنسوی مرزها با خاطر آرام از حقوق پناهندگی بر خوردار شده اند یا اینکه غسل تعمید گرفته دو باره بر میگردند تا بگونهِ دیگری مردم درد دیدهِ ما را از پشت خنجر بزنند. و عدهِ دیگر تلاش دارد تا با عبا و قبای تازه در لباس خیرخواه مردم ، فرهنگی ، تاجر ملی ، متخصص و کارشناس نه تنها خود را از میز محاکمه کنار بکشد ، بلکه دعوی امتیاز هم بخاطر اجرای اینهمه جنایت دارد و جالبتر اینکه بیشتر آنها همین حالا در رده های بالای دولت و شاید مشاور ریس جمهور مصروف کار اند. تنها در ولایت بدخشان بیشتر از ده هزار انسان بیگناه و چیز فهم را در جریان یکسال دستگیر نموده ، متعاقباً وحشیانه به شهادت رسانده اند. شیوه های که در قتل این افراد به کار رفته آنقدر وحشیانه بود که حتی تصور آن برای انسان مشکل است. باندی جنایتکاری که درراس آن منصور هاشمی ، دژ خیم نابکار قرار داشت هزاران انسان فرهیخته و اندیشمند را بعد از اعمال شکنجه های هولناک به شهادت رساند. همان عدهِ از اعضای فعال آن باند جنایت پیشه با خیال راحت در سایه بال دموکراسی لمیده اند و هراس ازان داریم که جایزهِ نوبل هم برایشان داده نشود.عدهِ را از ارتفاعات پیشتر از 2000 متری زنده از هیلیکوپتر در سنلاخها انداختند ، گروهی دیگر را در قطار های 8-10 نفری با سیمها ی خارداربسته ، زنده بدریای کوکچه ریختند در حالیکه در کمر آنها سنگها را میبستند تا روی آب نیایند بعد ازینکه اجساد در لایابه بیرون آمد بقیه افراد را که تعداد آنها به ده ها هزار تن میرسید شبانه به بهانه اینکه به کابل می فرستند از زندان خارج نموده و در کشتار گاه های دشت شهدا( دشت قرغ) و دیگر گورستانها زنده به گور نمودند که گورستان دشت شهدا( دشت قرغ) یکی ازین کشتار گاه هاست. اسناد کتبی و لست تمامی این قتلها بعد از شش جدی بدست اعضای حزب پرچم در فیض آباد افتاد ، هر لست شامل صدها نفر بود که کمیسیون تصفیه تعین شده از سوی هاشمی بعنوان ضد انقلاب از هاشمی هدایت تعین سر نوشت آن خواسته بودند، هاشمی در زیر این لستها نوشته بود که بر خورد انقلابی ( اعدام) شود.سران حزب در بدخشان موضوع را بکابل گذارش دادند ، هیتی که از کابل آمد بعد از مشاهده اسناد ، تمام آنها را با خود بکابل برد. اعضای باند هاشمی همین حالا بسوی باز ماندگان قربانیان دهن کجی میزنند و در بسیاری موارد در پستهای خوب دولتی جابجا شده اند. "کمیسیون مستقل وارثین شهدای مظلوم بدخشان" که بعد از کشف گور دسته جمعی ایجاد گردیده است جهت رسیدن به اهداف زیرکارخویشراآغازمینماید:
* مسمی نمودن دشت قرغ به نام دشت شهدا
*ادامه کاوش گور های دسته جمعی بدخشان تا کشف آخرین جسدشهدا
* شناسای شهدا توسط وارثین آنها در صورت امکان
*تهیه لست مفقودین و محبوسین سالهای 1357- 1359 در تمام ولسوالیها و مرکز بدخشان
*جستجوی گورستانهای دسته جمعی دیگر در نقاط مشکوک و کاوش آنها
*باز تاب دادن وسیع موضوع در رسانه های ملی و بین المللی .
* تهیه تسهیلات لازم برای ژورنالیستان داخلی و خارجی جهت تهیه گزارش از محل
*تهیه لست عاملین جنایت و سپردن آنها به محکمه
*اعمار مسجد و آبده تاریخی بنام شهدای مظلوم بدخشان در محل کشف اجساد
* ایجاد موزیم اجناس بازمانده از شهدا جهت معرفی عمق جنایت به نسلهای امروز و فردا
* ایجاد البوم مصور شهدا همراه با سوانح آنها
* اختصاص دادن یک روز به نام روز شهدای مظلوم بدخشان
* ایجاد کانون فرهنگی وارثین شهدای مظلوم بدخشان جهت تهیه اسناد تصویری و صوتی در مورد ابعاد این فاجعه.
برگرفته از ویبلاگ صدای بدخشان