پنجشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۹۲

انتخابات 1393 افغانستان


 

ع.م.اسکندری

یک نگاه گذرا به

انتخابات ریاست جمهوری سال 1393 افغانستان

وعواقب آن

 

1- انتخابات اساسی ترین مولفهء دموکراسی

از قراین چنین بر می آید که به احتمال زیاد آقای کرزی بالاخره چوکی  ریاست جمهوری را ترک خواهد گفت. همه کس از خارجی تا داخلی و از ارگ نشینها تا اپوزیسیون و از موافقین تا مخالفین نظام موجود از دموکراسی و تدویر انتخابات شفاف، عادلانه و دموکراتیک حرف میزنند. غافل از آنکه مردم یا "ملتی" که مالک سرزمین خود نباشد مالک حکومت خود نیز نخواهد بود. امر مسلم این است که " تا نهادینه شدن دموکراسی در افغانستان راه دور و درازی در پیش است و آنچه تا اکنون بنام دموکراسی انجام شده چیزی جز فریب اذهان عامه نبوده است.حقیقت سرسخت و انکار ناپذیر این است که ما هرگز حکومت ملی - انتخابی نداشته ایم وهمیشه این بیگانگان و مهاجمین بوده اند که برما حاکم گماشته اند و برای ما حکومت ساخته اند ...ولی در بد ترین حالت آن نیز یک حکومت و نظام انتخابی بهتر از نظامها و حکومتهای قبیله یی،  کودتایی و ایدئولوژیک است.  " [1] نفس انتخابات یک امر دموکراتیک، مترقی و مثبت و اساسی ترین مکمله یی دموکراسی است و " هر ملتی شایستهء همان حکومتی است که بر آن ملت حکومت میکند "

2- صف بندیهای انتخاباتی: در حال حاظر 11 تن خود را برای احراز مقام ریاست جمهوری افغانستان کاندید نموده اند که با یک نگاه گذرا میتوان صف بندیهای ذیل را دید:

- صف بندی قومی و قبیلوی شدن انتخابات: مطابق بر قانون اساسی " اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی می باشند."[2] همچنان در مادهء شصت و دوم همین قانون اساسی چنین آمده است:" شخصی كه به ریاست جمهوری كاندید می شود، واجد شرایط ذیل می باشد: ١- تبعۀ افغانستان، مسلمان و متولد از والدین افغان بوده و تابعیت كشور دیگری را نداشته باشد؛ ٢- در روز كاندید شدن سن وی از چهل سال كمتر نباشد"[3]

در حالیکه کاندید شدن برای ریاست جمهوری حق قانونی هر تبعه افغانستان که شرایط فوق را داشته باشد، است؛ ولی در پراتیک و قانون نانوشته ی جامعهء قبیلوی افغانستان اقوام آن عملا درجه بندی شده اند که باید رئیس جمهور پشتون باشد، معاون اولش تاجیک و معاون دومش هزاره. این خشن ترین شکل تبعیض و در مخالفت با قانون اساسی و حق شهروندی است. در انتخابات پیشرو همه کاندیدان از یک قوم و پشتون تبار اند. معاونین شان هم مطابق همین قاعده. صرف جنرال عبدالرشید دوستم توانست این قاعدهء نانوشته را بشکند و منحیث تبعهء ازبک افغانستان در تیم اشرف غنی احمد زی خود را بمقام معاونیت اول کاندید کند که من برایش مرحبا میگویم.

 درصفبندی قبیلوی فقط دو صف درانی و غلجایی موجود است. از جمله کاندیدان پنج تن (زلمی رسول، عبدالله عبدالله، قیوم کرزی، سردار محمد نادر نعیم وگل آقا شیرزی) از قوم درانی و متباقی شش تن دیگر ( اشرف غنی احمدزی، عدالرحیم وردک، قطب الدین هلال، عبدالرب رسول سیاف، هدایت امین ارسلا و داود سلطانزوی) از قوم غلجی اند.      

- صف بندی جهادی " جنگ سالاران" و تکنوکراسی "غرب سالاران": از جمله کاندیدان چهار تن از جمع جهادیون ( داکتر عبدالله، استاد سیاف، قطب الدین هلال و گل آقا شیرزی) و متباقی هفت تن دیگراز تکنوکرات های برگشته از غرب اند.

مسلما همه این کاندیدها تا پایان به رقابت نخواهند پرداخت و در نیمه راه  با رقبای برتر و نزدیک به خود یکجا خواهند شد. این ائتلافها بر همین دو محور قبیلوی یا ومحور مجاهدین و تکنوکراتها شکل خواهد گرفت و شاید در حالات استثنایی از ترکیب هردو. اکثر آگاهان را اعتقاد بر آن است که این ایتلافها در حمایت از سه کاندید مطرح ( دکتور عبدالله، دکتور احمدزی و دکتور رسول) شکل خواهد گرفت. در هر سه محور متاسفانه مردم نه به برنامه ها بلکه بنابر تعلقات قومی، قبیلوی وانقطابهای تنظیمی که میراث سه دهه جنگ است رای خواهند داد.

3- چگونه باید انتخاب کرد و به که باید رای داد؟: آنچنانیکه در بالا گفتیم در افغانستان  منحیث یک کشور ویران شده، منقطب و عقب نگه داشته شده رای دهی نه بر معیار شایستگی، صداقت، کاردانی  و لیاقت، برنامه و فکر بلکه بر معیار های قومی، قبیلوی، سمتی و در نهایت تنظیمی ، خرید و فروش ، باج گیری و باج دهی استوار است. ولی اقلا ازنسل روشن و جوانان کشور توقع میرود تا درین انتخابات معیارهای  جدی تری را در نظر بگیرند. این معیارها بصورت عام شاید ازین قرار باشند.

"- شخصیت نامزد – دانش، تجربه کاری، صداقت، تعهد و پاکیزه گی.

. - تیم کاری نامزد – شخصیت معاونان، مشاوران و اطرافیان او

- برنامۀ انتخاباتی نامزد – وعده های که زمینۀ عملی و واقعی داشته باشند."[4]

در برنامه های انتخاباتی هر سه تیم مطرح ( اصلاحات و همگرایی، اعتدال، برابری و سازندگی و تحول و تداوم) اصول و موازین روشن و مشخصی  در سیاست داخلی خود ندارند. مشخصا هر سه تیم برنامهء مشخصی برای انکشاف اقتصادی- اجتماعی، تعلیم و تربیه، مسایل فرهنگی، پرابلمهای اجتماعی (حقوق زنان، جایگاه جوانان، حل مشکلات و انقطابهای قومی و تباری یا شاید بهتر باشد بگوئییم حل دموکراتیک مسئله ملی در کشور) ندارند و یا اینکه هنوز ارائه نکرده اند. در رابطه به نظام سازی نیز دو تیم " تحول و تداوم" و " اعتدال و سازندگی بر ادامهء نظام کنونی که ناکار آمدی آن به همگان آشکار است کمر بسته اند ولی تیم اصلاحات و همگرایی برهبری دکتور عبدالله تغییر نظام ریاستی به نظام پارلملنی- صدارتی را شعار انتخاباتی خود ساخته اند که این خود یک نکتهء مثبت و متفاوت از سایر تیمها درین کارزار انتخاباتی است. درهمینجا باید این مسئله را نیز یادهانی کرد که سیستم موجودهء ریاست مطلقه سیستم کاملا جدید و نا آشنا در تجربهء حکومت داری یک قرن اخیر در کشور بوده است که در لویه جرگهء قانون اساسی با وجود مخالفت صریح اکثریت نماینگان مردم بلااجبار توسط  نمایدهء ایالات متحده امریکا ( آقای دکتور زلمی خلیلزاد) و تکنوکراتهای  برگشته از امریکا ( آقایون دکتور احدی، دکتور احمدزی و دکتور جلالی) با کاپی برداری نادرست از سیستم ایالات متنحده امریکا بر لویه جرگه تحمیل شد. در حالیکه از زمان محمد ظاهر شاه تا ختم حکومت استاد ربانی همیشه پست مقام صدارت در سیستم اداری افغانستان وجود داشته است. مطابق به قانون اساسی جدید رنیس جمهور از چنان صلاحتهای برخوردار است که حتی شاهان و امپراطوران نیز در دیگر کشورها برخوردار نیستند.[5] در کشوریکه در ان چهار دهه جنگ جریان دارد و از شگافهای دردناک قومی، قبیلوی، مذهبی، زبانی و منطقوی رنج میبرد، سیستم حکومتداری متمرکز و مطلقه اصلا کار ساز نیست و خود عامل دیکتاتور شدن رئیس دولت میگردد.

 در رابطه به سیاست خارجی بخصوص در رابطه به مناسبت افغانستان با همسایگان و از انجمله با پاکستان که عامل اساسی جنگ و بی ثباتی کشور طی بیش از سه دهه اخیر بوده است، هیچ یکی ازین کاندید ها نه تنها راهکار درست مطرح نکردند بلکه مسئولیت را برگردن "مردم افغانستان" حواله نمودند. حتی جرآت اخلاقی اینرا نیز نداشتند که صادقانه بگویند که چرا پاکستان در امور داخلی افغانستان مداخله میکند و عامل اساسی این مداخلات چه هست و راه یا راه های حل ان کدامها اند؟

درین کارزار انتخاباتی دکتور عبدالله از گذشتهء خود در جهاد و مقاومت سود خواهد برد وبیشترین رای از همین آدرس به صندوق انتخاباتی او سرازیر خواهد شد. بعلاوهء انکه تجارب وی در گذشته چه در زمان حکومت استاد ربانی و چه در زمان حامد کرزی در راس وزارت امور خارجه افغانستان و در چند سال اخیر در راس ائتلاف ملی برایش وجهه خوب و شناسایی در سطح ملی و حلقات دپلوماتیک بین المللی بار اورده است. تا حال او در مناظره های تلویزیونی با دقت بیشتر صحبت نموده است. موجودیت استاد محقق در تیم دکتور عبدالله در جمع اوری آرا به نفع تیم اصلاحات و همگرایی  نقش جدی یی خواهد داشت. اینکه دوکتور عبدالله از نقطه نظر نسب به هر دو قوم پشتون و تاجیک نسبت دارد نیز میتواند در آرا اش تاثیر گزار باشد.

دکتور زلمی رسول که وابسته خانواده سلطنتی گذشته است و چند دهه در دفتر شاه سابق در روم همکار بوده است. در جنگهای تنظیمی و ویرانی کابل سهم نداشته است. امیدواری او بیشتر به رای مردمان شهر نشین است که اکثرا از حکومت تنظیمهای جهادی خاطره یی چندان خوشی ندارند. شاید یک منبع دیگر امیدواری او حمایت رئیس جمهور کرزی باشد چون هردو از قوم درانی ووابسته به حلقهء روم و شاه سابق اند. با انتخاب احمد ظیا مسعود وخانم حبیبه سرابی در تیم اعتدال و سازندگی شاید بتواند بخش قابل توجه آرای زنان و جوانان را از خود سازد. از جریان مناظرات تلویزیونی اش میتوان برداشت کرد که او انسان متوازن، مودب و بردبار است. فکر میشود افغانستان بیشتر به یک چهرهء مشورت پذیر و میانه روضرورت دارد تا یک رهبر ماجرا جو و یک دنده. شاید یکی از کمبودهای آقای رسول این باشد اکثرا فکر میشود که نقش میدویدوف را برای  اقای کرزی بازی میکند و او را به دست نشاندگی کرزی یا "کاندید ارگ" متهم میکنند.

دکتور اشرف غنی احمدزی که میتوان او رااز خبرسازترین چهره های این دور انتخابات نامید. او بیشتر از اندوخته های علمی و اکادمیک خود و کار در سازمان ملل متحد وبانک جهانی سود خواهد برد. تجارب کاری او در داخل کشور اگر منحیث وزیر مالیه برایش اعتبار بار اورده باشد ولی ریاست او بر دانشگاه کابل[6] و ریاست کمیسیون انتقال قدرت برایش رای اور نیستند. ازجریان صحبت ها ومناظرات  تلویزیونی اش چنین برداشت میشود که با آنکه اویک آدم تحصیل کرده و اکادمیک است ولی ناسنجیده و احساساتی حرف میزند. از نحوهء صحبت ها و طرز اداهایش میتوان به سادگی به این فکر افتید که اوشان  شخص بیمار( هم از نگاه روانی و هم از نگاه جسمی)، متکبر و متعصب اند. او گاهی رقبای خود را به بزکشی دعوت میکند، گاهی هم یک دانشمند اروپایی راصرف بخاطر آنکه نظریاتش موافق به نظریات او نیست " بچهء خر میخواند"، گاهی ادعا میکند که در زندانیان بگرام ترکیب قومی افغانستان مراعات نشده، گاهی میگوید که میخواهد خرده فرهنگها را در فرهنگ افغانی حل نماید که از ان بوی عظمت طلبی میبارد و گاهی هم نا سنجیده ( شاید بخاطر عوام فریبی) وعده میدهد که اگر برنده شود ولایت بدخشان را به مرکزتجارت بین المللی تبدیل خواهد کرد!. 

شاید اساسی ترین چهرهء رای آور در تیم "تحول و تداوم" موجودیت جنرال دوستم درین تیم باشد. ولی با انهم شخصیتی که در دور قبلی صرف توانست 3% آرا را کسب کند ایا این بار با حمایت جنرال دوستم موفق به کسب اکثریت آرا خواهد شد؟ در تیم اقای احمدزی علاوه بر دوستم، استاد خلیلی، آقای مجددی، آقای احدی، آقای جلالی، حنیف اتمر، آقای یون و برخی دیگر از تمامیت خواهان قومی و برخی مهره های وابسته به پاکستان گردهم آمده اند که نقش زیادی در گرد آوری آرا مردم نخواهند داشت. درین تیم حلقاتی دور هم جمع شده اند که هیچگونه پیوندهای مشترک فکری برای کار مشترک و دوامدار ندارند. برخی از اگاهان "تیم تحول و تداوم" را به "شورای هماهنگی" در جریان جنگهای تنظیمی در دههء 90 کابل مقایسه میکنند که با جنگ زاده شد و در جنگ از هم پاشید.  

یکی دیگر از مشکلات او داشتن تابعیت امریکایی وی وداشتن همسر وفرزندان مسیحی مذهب او است که در جامعهء سنتی افغانستان ضریب اعتماد مردم نسبت اقای غنی را تا فیصدیهای بالایی پایین می ارد. اینکه اقای احدزی شخص با دانش و اکادمیک است در آن شکی نیست ولی قدر مسلم این است که هر استاد دانشگاه نمیتواند مدیر مدبر و رهبر خوب سیاسی باشد.

4-  شفافیت انتخابات و گمانه زنی "کاندید ارگ": هم مقامات امریکایی و اروپایی و هم حکومت افغانستان از بیطرفی خود در انتخابات واز شفافیت انتخابات حرف میزنند ولی امر مسلم این است که نه ایالات متحد و متحدین غربی ان که مصارف انتخابات را تامین میکنند میتوانند بی طرف باشند و نه ارگ ریاست جمهوری افغانستان و بالخصوص شحص حامد کرزی رئیس جمهور. دلهرهء حامد کرزی بیشتر درین شاید نباشد که میراث "حکومت داری خوب!" او تداوم بیابد، بلکه بیشتر به آینده و سرنوشت خود و خانواده و قبیلهء خود می اندیشد. از آغاز معلوم بود که برخی از نامزدها با آنکه میدانستند شانس شان برای برنده شدن خیلی کم است ولی به استشارهء رئیس جمهور خود را کاندید کردند و به اشارهء بعدی اوشان کنار خواهند رفت. تا حال گمانه زنی ها براین است که شاید کاندید مطلوب آقای کرزی، آقای زلمی رسول باشد. ولی از عملکردهای گذشتهء آقای کرزی میتوان به سادگی به این نتیجه رسید که اوشان میتوانند در دقایق 90 بازی هم تغییر موضع بدهند. اگر در اخرین دقایق به این نتیجه برسند که احتمال بُرد کاندید مورد نظرشان بسیار کم است مسلمآ به نفع کاندید دیگری که موضع میانه رو تر در حفظ منافع آقای کرزی و گروپ مربوطه اش داشته باشد تغییر جهت خواهند داد.

5- نتایج انتخابات و عواقب آن: شرکت در انتخابات و استفاده از حق رای خود یک مسئولیت و ادای دَین شهروندی است. با همه انتقادهائیکه بر این کاندیدها وجود دارد، ناگزیز باید از میان انها یکی را انتخاب کرد و به او رای داد. رای دادن به کاندیدهای غیر مطرح بمعنای ضایع کردن رآی ویک حق است. هانا آرنت (h ArendtHanna) درست فرموده اند: «اگر با دو شرّ روبرو شوید، وظیفۀ شماست که آن را که کمتر بد است انتخاب کنید، حال آنکه اگر اصلاً ازانتخاب کردن سر باز زنید نشانۀ عدم احساس مسئولیت شماست."[7]

تقلب در انتخابات آینده مثل انتخابات قبلی یک امر ناگزیر خواهد بود ولی امیداری برآنست که تا آن حدی نباشد که برمشروعیت انتخابات صدمه بزند. اگر انتخابات با شفافیت لازم تدویر یابد و برندگان و بازندگان بر نتایج ان تمکین نمایند این بدان معناست که انتقال قدرت از یک رئیس جمهور به رئیس جمهور منتخب دیگر طور مسالمت امیز، مدنی و قانونمند صورت میگیرد و کشور یک قدم اساسی به سوی ثبات، قانون مداری و پیشرفت خواهد برداشت و این آبروی بزرگی برای کشور، حاکمیت فعلی و در رآس رنیس جمهور کنونی کشور آقای حامد کرزی خواهد بود. ولی اگر خدای نخواسته اتنخابات با تقلبات گسترده همرا باشد  در آنصورت کشور بسوی بحرانی سوق داده خواهد شد که مهار آن برای دهه ها ممکن نخواهد بود. امیدواری وجود دارد که هم کشورهای ذیدخل در قضایای افغانستان، هم حکومت فعلی افغانستان و هم شخصیتها ، حلقات و احزاب  سیاسی تاثیر گزار کشور بشمول کاندیدهای محترم ریاست جمهوری از همه امکانات برای برگزاری یک انتخابات شفاف، سالم و قانونمند کار گیرند تا افغانستان بعد از انتخابات نه به طرف بحران و انقطاب بلکه بسوی امنیت و انکشاف رهنمایی شود.

یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا هــــــــــــــــــــــــــو

 

 

حوت سال 1392
آدرس ایمیلی نویسنده
am_eskandary@hotmail.com

 


 



[1] ع.م.اسکندری- انتخابات ریاست جمهوری و گمانه زنی کاندید امریکایی-(بخش اول) منتشرهء تارگاه رستاخیز ملی، اول سرطان سال1388  http://kabulzameen.persianblog.ir/post/463/
[2] . بند دوم ماده 2 فصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان   http://www.gmic.gov.af/pdfs/Afghanistan-constitution.pdf
[3] همانجا مادهء شصت و دوم فصل سوم
[4] دکتور لعل زاد- چرا باید به تیم اصلاحات و همگرائی رای داد؟ سایت خراسان زمین   http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?&id=2406
[5]- http://www.ariaye.com/dari/qanoonasasi/eskandari5.html#top ر.ک به: ع.م.اسکندری، نظام جمهوری يا امپرا طوری؟ سایت آریایی
[6]چرا از اشرف غنی می ترسم" درآدرس ذیل:    ر.ک به مقالهء محترم آصف حسینی تحت عنوان "
[7] - به نقل از مقاله ی عدالشهید ثاقب تحت عنوان " آیا گذار از رهبران کنونی ممکن است؟" منتشره در سایت  جمهور -http://jomhornews.com/doc/article/fa/47461/ 

هیچ نظری موجود نیست: