جمعه، دی ۲۸، ۱۳۹۷

انتخابات ریاست جمهوری و بازی دوگانهء خلیلزاد!

ع.م.اسکندری
                                                            
انتخابات ریاست جمهوری و بازی دوگانهء خلیلزاد!
===========================
در یک ماه اخیر بازار دو بازی در صحنهء سیاسی افغانستان گرم است.
1- بازی صلح با طالبان.
2- بازی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان.
دراین هیچ شکی نسیت که هر دو کار توسط ایالات متحده و نماینده خاص آن آقای خلیلزاد و سفارت امریکا در کابل رهبری میشود.
  مذاکرات مستقیم و علنی امریکا با گروه طالبان با آنکه مخالف صریح پیمان امنیتی میان دو کشور و حتی مخالف اصول روابط بین المللی میان کشورها است؛ نمایانگر این حقیقت است که ایالات متحده گروه شورشی طالبان را که هژده سال قبل آنانرا تروریست خطاب میکرد و به همین بهانه به افغانستان لشکر کشی کرد؛ برسمیت می شناسد.
ایالات متحده بعد 18 سال حضور در افغانستان به این تنیجه رسیده است که راهی جز "خروج ابرومندانه" از افغانستان ندارد. انکشاف در وضعیت داخلی افغانستان و وضعیت منطقه گویای این مسئله است.
 درین میان آقای خلیلزاد کوشش دارد تا با سوء استفاده از موقف نمایندگی کاخ سفید به آرزوهای قبیله محور خود برسد و طالبان را بر مسند قدرت بنشاند.
بازی کوچکتر، بازی انتخابت ریاست جمهوری است.
خلیلزاد خواهد کوشید تا قبل از رسیدن موعد انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان با طالبان به توافقی برسد، که در آن صورت انتخابت ریاست جمهوری منتفی خواهد بود. اکثر ناظرین را عقیده بر این است که همین به تعویق افتیدن زمان انتخابات برای سه ماه ناشی از همین پالیسی است. اگر بنابر هر دلیلی چنین نشد و تا 29 سرطان سال  1398 خلیلزاد با طالبان به توافقی نرسید؛ در آن صورت خواهد کوشید تا شخص و تیمی برسر قدرت بیاید که متحد طالبان باشد که یا قدرت را به طالبان تسلیم دهد و یا با انها حکومت مشترک بسازند.
امریکا اگر بداند که تیم مورد حمایت ایشان برنده نمیشود، انچنانیکه در انتخابات 2014 تیم مورد حمایت خلیلزاد برنده نشده بود و امریکا ناگذیر شد تا تحت نام توافقنامه سیاسی و تشکیل حکومت وحدت ملی رآس حاکمیت رابه اشرف غنی احمدزی بسپارد؛ این بار انتخابات را نفی خواهند کرد. چون این امریکا و متحدین ان اند که مصارف ملیونی انتخابات را می پردازند؛ نه حکومت افغانستان.
پراگنده ساختن نیروهای مخلف طالبان بخصوص بقایای "مقاومت" شاید در همین راستا باشد.
یار گیریهای انتخاباتی نشان میدهد که نیروهای ضد طالبانی مصروف رسیدن به معاونیتها اول و دوم  و موقتی اند و آنانیکه تا هنوز خود را برای راس حاکمیت کاندید نموده اند؛ معلوم است که چانس کمی برای پیروزی دارند.
من نظریات خود را بعد از تکمیل تیم های انتخاباتی خواهم نوشت؛ ولی درینجا لازم میدانم بگویم که:
- شخصیت کشی و بخصوص بی اعتبار سازی شخصیتهای جریان "مقاومت" زیان بار و به نفع طالبان و متحدین ایشان است.
- پراگندگی در میان نیروهای ضد طالبانی خطرناک و مرگبار است.




پنجشنبه، دی ۱۳، ۱۳۹۷

یادت گرامی باد رفیق!



یادت گرامی باد رفیق!

راستش بنابر دلایلی که نزد خود داشتم، میخواستم اولین پیام سال 2019 در صفحه رخنامه  ام شعری یا متنی باشد که پیام اور شادی و زندگی باشد. ولی متاسفانه این آرزو هم برآورده نشد. شاید تقدیر من و نسل ما را با غم سرشته باشند!
امروز بمجردیکه صفحه فیسبوکم را گشودم، از درگذشت دوست و رفیق دیرین ام استاد عبدالعلیم خان اعظمی خبر شدم؛ لرزیدم و تن ناجورم ناجور تر شد.
سابقهء اشنایی و دوستی ما به تابستان سال 1350خورشیدی برمیگردد، زمانیکه من در صنف دهم مکتب  تخنیک ثانوی کابل بودم و در رخصتیهای تابستانی خانهء مامایم آقای "وارد" که مامور شرکت سپن زر بود، به قندز رفته بودم وعلیم خان که هم صنفی استاد سلیم خان از خودگیهایم و از قریه نسی مرکز ولسوالی دروازبود؛ در صنف دوازدهم دارالمعلمین قندز درس میخوانند؛ آشنا شدیم.
این دوستی با همه گیرو دارهای سیاسی بی خلل باقی ماند و ما هردو همیشه در قبال مسایل ملی و وطنی با تفاوتهای کمی مواضع مشترک داشتیم.
  مرحوم استاد علیم خان از نسل دوم کادرهای محفل انتظار (بعد شورای موسسان آن سازمان)  یا همان سازمان بدخشی شهید بودند. ایشان که تا سال 1357 در مربوطات ولسوالی خوست و فرنگ ولایت بغلان سمت معلمی و تربیهء فرزندان وطن را داشتند؛ در زمان ایستیلای حکومت طراز فاشیستی امین مجبور شدند به اسلحه دست ببرند و با مقاومت مسلحانه به گروه سازمانی تحت رهبری تورن صابرخان، بعدا معلم ظاهر خان و اسد کهزاد بپیوندد. اوشان درین گروپ بیشتر مسئولیت مشورت دهی امور سیاسی را به عهده داشتند. این گروپ سی و شش نفری چریکان جانباز در تمام دوران حاکمیت ترکی- امین در کوهستانات  خوست و فرنگ، اندراب و ورسج  باحمایت مردم آن محلات به مقاومت دلیرانهء مسلحانه پرداختند.
شادروان استاد علیم خان اعظمی، استاد سرورخان، کهزاد و سایر یاران همسنگر شان  در 15 قوس سال 1359 به اثر فشار از دو سو بر چریکان مقاومتگر راه چاره را در آن دانستند که در بین رویارویی  با دو گروه مخالف آنزمان، موضع سیاسی  شان را طوری برگزیند که با اهداف، سیاستها و آرمانهای شان  نزدیکی داشته باشد. بدین منظور مذاکراتی را با جناح  پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان بخاطر داشتن همسویی بیشتر به آن جناح به پیش بردند. بالاخره همه اعضای آن گروپ مسلح بشمول استاد علیم خان ( البته به استثنای مرحوم معلم ظاهر) در سرطان 1360 همبستگی خود را با جناح پرچم ح.د.خ.ا اعلام نمودند و به آن حزب پیوستند.
استاد بعد از شکست طالبان در کابل در پهلوی کارهای رسمی اش  به کارهای سیاسی و اجتماعی پرداخت و با جمعی از دوستان "کانون دموکراتهای افغانستان" را تاسیس کردند.
 در سال 2003 زمانیکه من و محمد اسلم سلیم جهت تاسییس "حرکت بسوی کنگرهء ملی" به کابل آمدیم، بعد چند دور مذاکرات همه اعضای "کانون دموکراتهای افغانستان"  به استثنای مرحوم اسماعیل اکبر، به حرکت بسوی کنگره ملی پیوستند و استاد علیم خان اعظمی از جمله یازده تن درکمیتهء رهبری "حرکت" در داخل کشورانتخاب شدند.
استاد اعظمی از جمله اولین کادر رهبری و بنیاد گذاران "حرکت بسوی کنکره" و بعدآ کنگره ملی و تا سالهای اخیر مسئول تشکیلات و معاون  کنگره ملی افغانستان بودند.
در چهار- پنج سال اخیر که من متناوب به افغانستان میرفتم، ما همیشه با هم در تماس بودیم و تلاش ما برین بود تا بتوانیم مشترکا با سایر دوستان همفکر راه نزدیک شدن، همگرایی و اتحاد نیروهای ملی و ترقیخواه را بیابیم.
آخرین تماس ما، پنج هفته قبل بود؛ زمانیکه من بعد عملیات در بستر شفاخانه بودم. استاد خودش برایم زنگ زد، ازینکه عملیاتم به خوبی سپری شده بود، اظهار خرسندی کرد، از ناخوشی وضع سلامتی خودش برایم گفت و هردو آرزو کردیم تا بهبود بیابیم تا باز فرصتی مساعد شود تا  دیداری داشته باشیم. استاد بیشتر تشویش مرا داشت؛ غافل از آنکه خودش زودتر سفر خواهد کرد!
اعظمی مرد مبارز، مقاوم و دادخواه و با سیاستگر با تدبیری بود. او تمام عمر آگاهانهء خود را در دادخواهی و دفاع از حق مردمش گذراند. در گذشت ایشان مسلمآ ضایعهء بزرگی برای جنبش دادخواهانه، ملی و ترقیخواه کشوراست.
اعظمی بیشتر عمر خود را در خمت معارف کشور گذشتاند. بعد تردربرای چندین سال در شهرداری کابل و برخی ادارات دیگر کشور خدمت کرد و اخرین وظیفهء ایشان مشاوریت در ریاست اجرائیه  بود.
******
در گذشت نابهنگام استاد عبدالعلیم خان اعظمی را به همسر محترم شان، به هوشنگ جان اعظمی پسر و سایر فرزندان شان، به همه اهل خانواده و اقارب و دوستان شان و به تمام رفقای مشترک مان تسلیت میگویم.
از دست دادن هر دوست غم بزرگی است؛ بخصوص از دست دادن آن دوستانی که غم و شادی همه عمرت را با ایشان تقسیم کرده باشی. استاد علیم خان چنان دوستی برای من بود. یادش را همیشه گرامی خواهم داشت!

از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است
جایـی بــرای کیـنــهء دشمــن نمـانــده اسـت

ع.م اسکندری
2جنوری سال 2019
شهر لیستر- انگلستان.
 
 

آخرین تلاشهای خلیلزاد برای ابقای طالبان در حاکمیت!



 ع.م.اسکندری

آخرین تلاشهای خلیلزاد برای ابقای طالبان در حاکمیت!


                                          
  زلمی خلیلزاد؛
تکنوکرات امریکایی یا ترایبلیست غلجایی؟

سیاست گام بگام برای ابقای طالبان ، توسط خلیلزاد به مراحل پایانی خود میرسد.

*******

خلیل زاد با آنکه از نوجوانی شامل دانشگاه امریکایی بیروت شد، با یک بانوی یهودی الاصل اتریشی و تبعهء امریکا ازدواج کرد و بعدا تمام عمر در امریکا زیست و به پله های بلند اداری، سیاسی و دپلوماتیک در ادارهء ایالات متحده امریکا رسید؛ ولی عملکرد او در رابطه به  افغانستان و قضایای مرتبط به افغانستان نشان میدهد که اونه تنها یک دموکرات و انسان مدرن جهان امروزی بخصوص امریکا نیست، بلکه با تمام معنی یک تمامیت خواه قبایلی و در نهایت یک ترایبلست غلجایی است.
بعد از یازدهم سپتامبر و لشکر کشی ایالات متحده تحت رهبری جورج بوش بالاثر حملات هوایی ایالات متحده و همکاری نیروهای جبهه متحد ضد طالبان( که بعدها خلیلزاد و همکارانش انرا بنام جبههء شمال مسمی ساختند)  در جنگ زمینی، طالبان و القاعده در کمترین  زمان از قدرت برکنار و تار ومار شدند. این پیروزی سهل ایالات متحده که در واقع بار اصلی جنگ بدوش جبهه متحد ضد طالبان بود، وجهه و اعتبار ایلات متحده و ارتش آنرا در سطح جهان خیلی بالا برد.
 تیم تمامیت خواهان و ترایبلیستان افغان تبار امریکایی تحت رهبری آقای خلیلزاد که بعدا به رهبری حکومت افغانستان تحمیل شدند و دراصل همه از طرفداران، سخنگویان و مشاوران تحریک طالبان بودند؛ از اول مخالف قلع و قمع تحریک طالبان بودند؛ مشترکا زمینه های قباحت زدایی و در فرجام ابقای طالبان در حاکمیت را مساعد ساختند.
در آغاز کوشیدند تا طالبان را به میانه رو تند رو و کند رو تقسیم کنند و بعدش هم انان را "برادران ناراضی" خواندند و در اخیر هم انها را"مخالفین سیاسی" نامیدند.
به همگان معلوم است که اگر نقش منفی تیم خلیلزاد نمی بود؛ پاکستان هرگز جرئت پناه دادن طالبان فراری در خاک خود را نداشت. زیرا جورج بوش علنا اعلان کرده بود که کسی که درین جنگ ( جنگ ضد تروریزم- طالبان و القاعده) با ما نیست، با دشمن ماست و به پاکستان نیز علنآ اخطار داده بود که اگر همکاری نکند، انکشور را به عصر حجر برخواهد گشتاند.
این تیم تمامیت خواهان، رهبری کاخ سفید را تلقین کردند که افغانستان یک کشور قبیلوی است، که در ان تحقق دموکراسی عملی نیست و باید بگونه قبیلوی و توسط قبیلهء "برتر و قوی تر" اداره شود. طالبان تروریست و دشمن غرب نیستند، بلکه نیروهای قبایلی اند که بخاطر اعاده حاکمیت از دست رفتهء  قبیلهء خود در افغانستان جنگ می کنند!
من اخیرا در همین صفهء خود چندین مقاله در رابطه به سیاست ابقای گام بگام طالبان در حاکمیت را نشر کردم؛ لذا لازم نمیدانم از عملکردهای خلیل زاد و تیمش از پروسهء بن تا اکنون بحث کنم. دوستان میتوانند به ان مقالات مراجعه کنند ولی ناگذیرباید بگویم که با آمدن ترامپ و سیاستهای ماجراجویانه اش، زمینه خوبی برای خلیلزاد و تیم قبایلی اش جهت ابقای مجدد طالبان در قدرت بوجود آمده است. مذاکرات اخیر خلیلزاد به نمایندگی از ایالات متحده امریکا تحت بهانهء صلح با طابان زمینه ساز تحقق مراحل پایانی سیاست ابقای طالبان در حاکمیت است.
ولی مسلم این است که صلح با طالبان نه ممکن است و نه میسر؛ چون طالبان حاظر نیستند با هیچ نیرویی دیگری ائتلاف یا اتحاد کنند و یا حکومت مشترک بسازند.
طالبان به کمتر از تمام قدرت و حاکمیت دولتی تن نخواهند داد.
نیروهای مخالف طالبان ( بقایای جبه مقاومت قبلی، روشنفکران، نیروهای مترقی، مدنی، زنان و جوانان) باید آگاه باشند که طالبان امروزی بمراتب متحجرتر، متعصب تر، خشن تر، ظالمتر و قاتل تر از طالبان دیروزی اند. اینرا عملکرد انتحاری و انفجاری هر روزهء شان در سرتاسر کشور واضحآ نشان میدهد.
اگر این بار طالبان به قدرت برسند، ده بار بیشتر از پیش به سیاستهای ضد مدنی، پاک سازی های قومی، قتل عام دیگر اندیشان و معتقدان سایر مذاهب، تحقق سیاست زمینهای سوخته دست خواهند زد، وآن چیزی را که امروز بنام دست آوردهای هژده سال حضور غرب و دموکراسی غربی نامیده میشود؛ از آن اثری باقی نخواهند گذاشت.
طالبان کنونی علاوه بر آنکه وابسطه تر از طالبان دیروزی به حلقات استخباراتی خارجی اند؛ در بعد داخلی نیز توانسته اندهمه نیروهای تمامیت خواه، شوونیست و قبیله گرا را بدون عقاید چپ و راست دیروزی شان در محور و خدمت خود داشته باشند. آن روشنفکران ملی اندیش و ترقی پسند پشتون که به استخبارات خارجی متحد طالبان وابسته نیستند؛ اولین هدف طالبان اند و سرنوشت بد تر از دکتور نجیب الله در انتطار شان خواهد بود.
لذا، این وظیفه همه نیروهای مدنی، ترقی پسند و ضد تروریزم طالبانی است تا یک دست شده و جلو پلان شریرانه خلیلزاد و تیم تمامیت خواهش مبنی بر، برسر قدرت آوردن طالبان و یا طالبانی ساختن سیاست و حاکمیت در افغانستان را بگیرند.
**********

خلیلزاد نه تنها بزرگترین ضربه را به پروسه صلح در افغانستان پسا طالبان زد، زمینه ساز هژده سال جنگ داخلی درافغانستان و به شهادت رسیدن، آوارگی وبی سرنوشت  شدن ده ها و صدها هزار از افسران، سربازان و مردم عادی افغانستان شد؛ بلکه عامل به هدر رفتن تریلیونها دالر پول مالیه دهندگان امریکا و کشته شده هزاران افسر و سرباز امریکایی و کشورهای متحد ایالات متحده در جنگ با تروریزم در افغانستان، گردید.

دیر یا زود این تیم تمامیت خواهانِ ترایبلیست نزد مردم افغانستان و ایالات متحده جوابگو خواهند بود!