چهارشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۸

استقلال و گپهایی در رابطه به آن


استقلال و گپهایی در رابطه به آن
=====================
احمدزی و حواریون تمامیت خواه و ترایبلیستش از روز استقلال و نام امان الله شاه استفادهء ابزاری انتخاباتی می کنند.
این تیم شوونیست و قبیله گرا نه به استقلال ارزش ی قایل اند و نه به امان الله خان و دوستان استقلال طلبش حرمت ی دارند.
ایکاش، ما نه صد سال بلکه ده سال ی هم استقلال میداشتیم!...
من این یادداشت کوتاه را که چند سال قبل به همین مناسبت نوشته بودم؛ اینجا برای مطالعه دوستان دوباره می گذارم.

*******
استقلال و برخی حرفهایی در رابطه به آن
استقلال مال همهء مردم افغانستان است!
=====================
درین یک هفتهء اخیر که گفته میشود 28 اسد سالروز استقلال افغانستان از بریتانیا هست، نوشته های زیادی را در رابطه به استقلال کشور خواندم. از زاویه های گونگون و با بینش های متفاوت. ولی اکثرآ دیده میشود که در تجلیل و تحلیل ازین روز هم همان "انقطابهای قومی" مبنای نوشته ها اند.
بگذریم از اینکه درین مورد نیز اجماع وجود ندارد. زمانی این روز درنهم حوت تجلیل میشد، زمانی در ششم جوزا و زمانی هم در هفته اول ماه سنبله و در دو سه دههء اخیر هم در بیست و هشتم اسد. برخی ها هم بیست و چهارم حمل را روز استقلال می دانند، زمانیکه شاه امان الله خان با تشریفات رسمی و دپلوماتیک معمول، استقلال کشور را در حضور سفرا بخصوص سفیر بریتانیا رسمآ اعلام کرد.
ولی کمتر کسی به مسایل اساسی ذیل اشاره کرده:
- آیا گاهی افغانستان مستعمره (آنچنانیکه هند و برخی کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکایی) بوده اند؛ بوده است؟
- آیا استقلال سیاسی، بدون استقلال اقتصادی ممکن است؟
افغانستان از روز تشکیل اش در زمان امیر عبدالرحمن خان ( به استثنای سالهای اولین زمامداری امان الله خان و قسمآ سالهای اخیر حکومت محمد ظاهر خان ) تا اکنون همیشه یک کشور رانتی ووابسطه به کمکهای خارجی بوده است. کما اینکه از نقطه نظر سیاسی نیز به استثنای زمان شاه امان الله و دوران مقاومت و شاید هم دوران نه ماهه یی امیر حبیب الله کلکانی هرگزسیاست خارجی مستقل نداشته است.
- آیا ما امروز یک کشور مستقل هستیم؟ اگر هستیم چگونه؟ و اگر نیستیم چرا؟
- آیا در زمان کنونی که جهان بسوی "جهانی شدن " در حرکت است، میشود از استقلال به مفهوم دیروزی آن
سخن گفت؟
... و اما"استقلال"ما در آنزمان نیز ثمره مبارزات و مجاهدتهای همه مردمان، مناطق و اقوام افغانستان است که در رآس همه شهزاده یی جوانی بنام امان الله خان قرار داشت.
رژیم امانی از نگاه سیاسی مستقل ترین و از نگاه قومی فراگیر ترین رژیم سلطنتی در تاریخ افغانستان است. شاید از نگاه فراگیری قومی آنرا بتوان با رژیم ببرک کارمل مقایسه کرد؛ ولی فرموش نکنیم که رژیم امانی یک رژیم سلطنتی بود و رژیم زمان کارمل یک رژیم حزبی و جمهوری.
اگر ازبرخی اشتباهات امان الله خان که آنهم شاید قسمآ ناشی از کم تجربه گی و جوانی اش بوده باشد و قسما هم از سیاست گزاریهای نادرست نزدیکان "قوم گرا" یش، بگذریم؛ آن رژیم از دموکراتیک ترین و مترقی ترین رژیمهای شاهی در تاریخ افغانستان است.
آنچنانیکه نمیتوان ظاهر شاه را با پدر دیکتاتورش نادرخان مقایسه کرد، شاه امان الله را نیز نمیتوان با گذشتگانش و اقارب نزدیکش در زمان پادشاهی اش، عوضی گرفت.
یاد همه آنانیکه در راه راستقلال، آزادی، رفاه، ترقی و بهروزی کشور و مردم آن مبارزه، مجاهدت و تلاش نموده (چه دار فانی را ترک گفته اند و چه هنوز در قید حیات اند) گرامی باد!
و افتخار به جوانانیکه امروز داعیه داران دموکراسی، استقلال و ترقی کشور اند.
Meer weergeven
استقلال و برخی حرفهایی در رابطه به آن
استقلال مال همهء مردم افغانستان است!
=====================

طالبان فقط آدم کُشی را بلد اند!


طالبان فقط آدم کُشی را بلد اند!
وظیفهء رهبران حکومتی نیز صرف تقبیح کردن جنایات طالبان است.
=============
طالبان این برادران ناراضی کرزی- احمدزی باز به جنایت هولناک دیگری دست زدند....
طالبان با خاک و خون کشانیدن صدها کودک، زن و مرد بی گناه کشور که در یک محفل عروسی در هوتلی (دبی- کابل) در غرب کابل، گردهم آمده بودند؛ ثابت کردند که به هیچ ارزش دینی، وطنی، فرهنگی و اخلاقی پایبند، نیستند.
مسلمآ طالبان دست داشتن خود دراین جنایت را انکار خواهند کرد ومسئولیت را بر گردن سایر گروهای تروریستی بخصوص داعش خواهند انداخت؛ ولی آنانیکه به افغانستان و مسایل امنیتی حداقل شناسایی، ورود و تجربه دارند؛ به خوبی میدانند که:
بدون همکاری طالبان هیچ گروه تروریستی دیگر دست به چنین اقدامی زده نمیتواند.
همه گروه های تروریستی منطقه به شمول داعش، القاعده و گروه های اسلامی وابسته به کشورهای آسیای میانه، که در افغانستان حضور و فعالیت دارند؛ همه تحت حمایت و رهبری طالبان فعالیت میکنند.
عملکردهای یکی دو ماه اخیر طالبان باید درس خوبی باشد برای آنانیکه درفکررسیدن به توافق و یا صلح با طالبان اند.
مگر وظیفه حکومت و ارگانهای امنیتی آن تقبیح جنایت است یا جلوگیری از جنایت؟

20 اگست 2019
Afbeelding kan het volgende bevatten: buiten
20

کرزی و احمدزی طالب اند؟

اگر قضایا مطابق پلان ترامپ (خلیلزاد) پیش رود؛
به زودی شاید شاهد آن باشیم که:
برخی از تکنوکراتهای! برگشته از غرب، همه اعضای رهبری کنندهء تیم تمامیت خواهان ترایبلست به شمول دو رئیس جمهور قبلی (کرزی و احمدزی) در محضر عام و مطبوعات اعتراف کنند که:
طالب بودند و طالب هستند.

روحت شاد و یادت مدام باد، ای دوست!


روحت شاد و یادت مدام باد، ای دوست!
====================
شهادت دوست عزیز و دیرینه ام انحنیر صاحب امین سخت ناراحتم ساخت.
انجنیر امین در حادثهء تروریستی ایکه در دفتر روند سبز در منطقهء تایمنی شهر کابل رخ داد؛ شهید شد.
ما با هم از سالیان دور آشنا و دوست شده بودیم....
باری در اوخر سال 1369 که جهت انجام مذاکراتی با آمر صاحب به پنجشیر رفتم؛ او مرا تا قرارگاه پارنده پنجشیر و دوباره به کابل همراهی کرد.
آخرین بار انجنیر صاحب امین را دوسال قبل (تابستان سال 1396) در کابل دیدم. او چندین بار به دیدنم آمد و روزی هم مرا با یک دوست عزیز دیگرم که از بلجیم آمده بود؛ در باغ یک دوستش در پغمان پذیرایی کرد.
او انسان کم حرف ولی به تاریخ کشور و سیاستهای تبعیض گرایانه حاکمان افغانستان خوب وارد بود.
او با آنکه انجنیر بود ولی یک عمر را درکارهای اوپراتیفی و امنیتی گذرانیده بود و بیش ازهر شخصیت دیگری بر حوادث پشت پرده سیاسی سه دهه اخیر کشور وقوف داشت.
او از روابط وسیعی با شخصیتها و حلقات سیاسی دیروز و امروز کشور برخوردار بود.
یگانه خواهشی که در آخرین دیدار از او کردم این بود که باید یادداشتهای بیش از سه دهه فعالیتهای چریکی و سیاسی خود را قلمی سازد. وعده داد که چنین میکند. امیدوارم چنین کرده باشد.
انجنیر امین مرد باوقار، عیارمشرب، مهذب، متواضع و در دوستی خود بسیار پایبند و متعهد بود.
برای فرزندان و همه اعضای خانوادهء محترم و دوستانشان عرض تسلیت دارم.
جایش بهشت و یادش گرامی باد!

Meer weergeven
Afbeelding kan het volgende bevatten: 1 persoon 30/جولای /2019

حوادث دراماتیک ی را باید منتظر بود!

حوادث دراماتیک ی را باید منتظر بود!
====================
افغانستان سرزمین "عجایب" است.
درین کشور وقایع کمتر قابل پیش بینی اند.
تجربه نشان داده که درین سرزمین اکثرآ حوادث بزرگ برعکس پیشبینی های متخصصین و پلانهای مراجع تصمیم گیرنده، رُخ داده اند....
همین اکنون افغانستان در مرحلهء حساسی قرار دارد:
- از یکسو مذاکرات امریکا (بخوانید خلیلزاد) با طالبان به مراحل حساس خود رسیده است.
هدف این مذاکرات واضحآ سپردن قدرت به طالبان است.
- از سویی هم کمپاین و رقابت برای انتخابات ریاست جمهوری شروع شده است.
- از جانبی هم موفقیت های طالبان در تسخیر مناطق بیشتر در شمال کشور بخصوص در بدخشان و اطراف پنجشیر، زنگ خطری است برای بازماندگان "مقاومت" وهمه آنانیکه مخالف طالبانی شدن سیاست ونظام دولتی در کشور هستند.
من احساس میکنم که حوادث دراماتیک و غیر قابل پیش بینی یی شاید اتفاق بیافتد.

حرفهای این دو آدم "بیمار" را جدی نگیرید!


حرفهای این دو آدم "بیمار" را جدی نگیرید!
=====================
ترامپ: نمی‌خواهم ده میلیون نفر را بکشم. افغانستان ممکن است از صفحه روزگار محو شود.
ارگ: "ملت افغانستان به هیچ قدرت خارجی اجازه تعیین سرنوشت خویش را نداده و نخواهد داد."
...
سخنان غیر مسئولانه و بیمارگونهء ترامپ ننگی است برای مردم ایالات متحده و همه جهان ایکه ادعای دموکراسی و پابندی به حقوق بشری را دارند.
و اما در مورد ارگ افغانستان:
آیا دولتی که همیشه با پول خیرات خارجیها زنده بوده است؛ میتواند دولت مستقل باشد؟
مگر سرنوشت افغانستان را از زمان تشکیل آن یعنی حکومت امیر عبدالرحمن تا اکنون، مردم افغانستان تعیین کرده اند یا قدرتهای خارجی؟
===
مسئول این بی حرمتی ترامپ نیست؛ بلکه همین تیم تمامیت خواه و ترایبلیستها و طالبان ارگ نشین برهبری عنی احمدزی، حامد کرزی و... در راس نماینده خاص آقای زلمی خلیلزاد است.
اینها بودند که طالبان را برادر خواندند، هویت سیاسی دادند، قباحت زدایی کردند و دارند در حاکمیت ابقا میکنند.
Meer weergeven

دیدار با دکتور رحیمی


امروز، دوست عزیزم دکتور مجیب الرحمن رحیمی لطف نموده و به دیدنم آمده بودند.
چند ساعتی باهم نشستیم؛ تبادل نظر و رازدِل کردیم.
از لطف برادرانه ی شان سپاس گزارم.
٭٭٭٭٭
پ.ن: نفر سوم درین عکسها، پسرارشدم علی عبدالله اسکندری است.

7جولای 2019

یاد داشت فیس بوکی دکتور رحیمی بعد این دیدار در صفحه خودشان
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
در سفرم به لندن روز یکشنبه ۱۶ سرطان ۱۳۹۸ به زیارت آقای عبدالمجید اسکندری به شهر لیستر بریتانیا رفتم. او را بعد از مدت طولانی و یک دور سخت و پرچالش مبارزه و مجادله با مریضی در منزلش ملاقات کردم. از من به عنوان یکی از اعضای پرافتخار این خانواده استقبال کرد.
مثل همیش با روحیه و استوار بود؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتیده باشد. مثل همیش از مبارزه و ادامه‌ی کار هدفمند برای تحقق عدالت و آزادی گفت و وعده سپرد که بعد از طی معایینات باردیگر به کابل برگردد و در ...انتخابات پیش‌رو باهم برای پیروزی کارکنیم.
سال‌ها است آقای اسکندری را می‌شناسم و با هم محشوریم. همیش از توصیه‌ها، راهنمودها و حرف‌های حکیمانه‌ی این پیرخردمند آموخته‌ام و از هیچ خیر و نصیحتی برایم دریغ نکرده است.
من با پوزش از تأخیر برای خبرگیری با توجه به مصروفیت‌ها و مشغولیت‌هایم سلام‌های رییس اجراییه کشور و اعضای کانون اصلاحات را به آقای اسکندری وسیله شدم و یک جلد کتاب مباحث جدل‌برانگیز را برایش اهداء کردم.
از میزبانی و صفا و صمیمت خانواده‌ی محترم اسکندری تشکر می‌کنم و برای این بزرگ اندیشه، خرد، فرهنگ و مبارزه آرزوی صحت و سلامتی دارم.





Afbeelding kan het volgende bevatten: Abdul Majid Eskandary en Mujib Rahimi, zittende mensen en pak
Afbeelding kan het volgende bevatten: 3 mensen, inclusief Abdul Majid Eskandary, zittende mensen, tafel, eten en binnen
Afbeelding kan het volgende bevatten: 3 mensen, inclusief Abdul Majid Eskandary en Mujib Rahimi, zittende mensen
Afbeelding kan het volgende bevatten: 3 mensen, inclusief Abdul Majid Eskandary en Mujib Rahimi, staande mensen, plant, pak, boom en buiten


در مارش دادخواهی از قربابیان و گروگانان شاهراه کندز- بدخشان

در مارش دادخواهی از قربابیان و گروگانان شاهراه کندز- بدخشان.
===≠========≠========≠=≠=====
همراه با پرتو نادری شاعر نامدار و شناخته زبان فارسی وبرای من مهمتر ا...ز همه اینکه افتخار دوستی با ایشان را دارم.
...و عین الدین بهادری جوان دانشمند ایکه استعداد بزرگ شدن را دارد.
عین الدین بهادری‌ مربوط به یکی از خانواده های بزرگ نامدار خواهان درواز بدخشان است.
من از کودکی با این خانواده محترم اشنایی دارم. بخصوص با کلانهای خانواده حاجی صاحب میرزا بهادر خان، عصمت الله خان، میرزا امیر خان و دیگران.
با شهید عین الدین و شهید جلال الدین دوست، رفیق، برادر و هم سنگر بودیم.
حاجی صاحب بهادر خان یکی از چهار - پنج تن محدود از بزرگان درواز بود که در خانه ما محرم بود و به اصطلاح بدون تق تق وارد خانه میشد.
بیاد دارم که یک سال زمستان حاجی صاحب با برادرن و خدمت گاران شان بخاطر کدام دعوای حقوقی ایکه داشتند در نسی مرکز ولسوالی درواز تمام زمستان در خانه ما بودند. برادران حاجی صاحب و خدمت گاران شان در مهمان خانه بیرون از حویلی زندگی میکردند ولی خود حاجی صاحب در داخل خانه با ما بودند.
***************************
برای پرتو عزیزم طول عمر و قلم رسا میخواهم.
و برای بهادری عزیز این جوان با استعداد طول عمر و توفیق میخواهم تا روزی قادر شود جای پدرکلان را پر کند؛ کلانی و رهبری مردمش را بردوش گیرد.
باور دارم که عین الدین بهادری این توان، استعداد، فهم و پیشینه ی خانوادگی را دارد.
اول جولای 2016 و بازنشر 2019
Meer weergeven

جنگ و شکست طالبان یگانه راه حل است!


جنگ و شکست طالبان یگانه راه حل است!
======================
با آنکه آقای خلیلزاد از پیشرفت مذاکرات صلح با طالبان می لافند؛ امروز دهم ماه سرطان 1398 طالبان با حمله بر مرکز شهرکابل و کشتار و زخمی ساختن کابلیان بی گناه جنایت دیگری را ثبت تاریخ زندگی خود کردند.
تجربهء نزدیک به سه دهه گویای این حقایق است که:
با طالبان نه صلح ممکن است، نه اتحاد و نه ائتلاف....
طالبان باید شکستانده شوند و این فقط با جنگ ممکن است.
طالبان شاید بتوانند با متحدین و مشاورین قبلی خود یعنی تیم خلیلزاد، کرزی و احمدزی کنار بیایند؛ ولی کنار آمدن ایشان با مخالفین خود و مردم افغانستان ممکن نیست.
حتی اگر خلیزاد و شرکا موفق شوند همه قدرت و حاکمیت را هم به طالبان تسلیم دهند؛ هنوز هم به افغانستان صلح نخواهد آمد و جنگ طولانی تری میان طالبان و نیروهای ضد طالبانی یعنی اکثریت مطلق مردم افغانستان شعله ور خواهد ماند.
*******

آقای ستیز خیلی هم درست فرموده اند؛ به قول ایشان:
" اگر امریکا پارتنر استراتژیک دولت افغانستان است، در آن‌صورت باید تصامیم زیر را اتخاذ نماید:
۱. پس از حمله‌ی مرگ‌بار امروز خلیل‌زاد را به واشنگتن بطلبد و طی اعلامیه‌ای مذاکرات را با این گروه تروریستی به تعلیق درآورد.
۲. حمله‌ی امروز به مقر وزارت دفاع نزدیک‌ترین هم‌پیمان استراتژیک پنتاگون راه‌اندازی شده است. بر بنیاد پیمان استراتژیک، امریکا مسوولیت دارد تا در شناسایی عاملین آن همکاری نماید. مذاکره با قاتلینی که سبب این جنایت شده اند، برخلاف پیمان امنیتی بوده و جنایات ضد بشری را مشروعیت می‌دهد. امریکا باید برنامه‌ی «صلح» را که با جنایت‌ علیه بشریت هم‌نوا باشد، متوقف سازد.
۴. چون مسوولیت حمله را طالبان به عهده گرفته‌اند، رهبران سیاسی آنان عاملین فکری این جنایت شمرده می‌شوند. مذاکرات با این گروه وحشی، به معنای به‌رسمیت شناسی این عمل تبه‌کارانه به حساب می‌آید. امریکا باید از قطر، سعودی و امارات بطلبد تا مصئویت حقوقی و مدنی رهبران گروه‌های طالبان در این کشور ها ملغا نمایند.
۵. چون اکثر قربانیان جنایت امروز افراد غیر نظامی هستند، این عمل وحشیانه «جنایت علیه بشریت» تفسیر می‌شود. امریکا باید تحریم‌های سیاسی و اقتصادی را بر این گروه وحشی راه‌اندازی کند.
در غیر آن چه بهتر که امریکا پیمان امنیتی‌اش را با دولت افغانستان به حالت تعلیق درآورد."

پیروزی آقای "رحمانی" مبارک باد!


پیروزی آقای "رحمانی" مبارک باد!
*********
آقای رحمانی در هفدهمین دور پارلمان افغانستان نه برای یک بار بلکه برای چندمین بار منحیث رئیس ولسی جرگه انتخاب شدند.
تجربه این دور انتخاب رئیس پارلمان نشان داد که:...
- تمامیت خواهان و برتری طلبان قومی روبه شکست اند.
- عام مردم به برتری طلبان و ترایبلیستها رای نمیدهند.
- اگر تقلب کاری و زورگویی در میان نباشد، تمامیت خواهان در هر انتخاباتی بازنده خواهند بود.
آقای رحمانی باید بدانند که :
- این پیروزی صرف نتیجهء امکانات پولی آنها نیست؛
بلکه نتیجهء کار جمعی یی است که در گذشته چه در پارلملان و چه در بیرون از پارلمان صورت گرفته و نتیجتآ جنبش ضد تمامیتخواهی ایجاد شده است.
- این پیروزی نتیجهء همبستگی یی است که میان همه اقوام افغانستان و نمایندگان ایشان در پارلمان ایجاد شده است.
- درست است که رئیس پارلمان یک نفر است ولی رهبری پارلمان کار جمعی و تیمی است.
- با آنکه سیاست با اقتصاد رابطهء تنگاتنگ دارد؛ ولی سیاست دکانداری و حتی تجارت نیست.
امیدوارم آقای رحمانی که خوشبختانه پیشینهء خوب شخصی و خانوادگی درعدالتخواهی، ترقی پسندی و مقاومت گری دارند؛ قدر این همبستگی را بدانند و مسئولیتهای خود را درین مقام پرمسئولیت و مهم و در راس قوای مقننهء کشور بخوبی ادا نمایند.

اول جولای 2019

اختلافات مرزی را با ادعای ارضی یکی نپندارید

اختلافات مرزی را با ادعای ارضی یکی نپندارید!
**************************************
(فقط یک دپلوماسی فعال، مدبرانه و پویا راه حل مشکل با پاکستان است.)
========
...
درین اواخر با برخوردهای مرزی میان قوتهای سرحدی افغانستان و پاکستان روابط دو کشور یک بار دیگر در صدر مطبوعات کشور قرار گرفت و برخی کشورهای ذیربط در قضایای افغانستان نیز بدان توجه کردند.
ملاقات اخیر وزیر امور خارجه افغانستان با مشاور روابط خارجی پاکستان مویید این مسئله است که هر دو جانب شاید به این نتیجه رسیده باشند که برای حل مشکلات میان دو کشور راهی غیر از دپلوماسی فعال وجود ندارد.
با همه انتقادهاییکه از رژیم کنونی بخصوص از سیاستهای شخص آقای اشرف غنی وجود دارد، ولی شاید عاقلانه ترین آن همان دراز کردن دست دوستی و تلاش بخاطر یافتن راه حل مشکلات با پاکستان در روزهای اول رسیدنش به ریاست "حکومت وحدت ملی" باشد.
میدانیم که آقای غنی منحیث یک شخص اکادمیک و تحصیل یافته خوب میدانند که عامل اساسی تداوم جنگ در افغانستان مداخلات پاکستان ودلیل مداخلات پاکستان نیزادعای ارضی افغانستان بر دوسوم خاک پاکستان است؛ و این را نیز خوب میدانند که چنین ادعایی هرگز تحقق نخواهد یافت. به قول اکادیمیسن اعظم سیستانی" عناصر عظمت طلب باید متوجه شوند که افغانستان خود کشور فقیرتر و عقب مانده تر از پاکستان است و با دست خالی و زور کم نمیشود چنین داعیه یی را تحقق بخشید".
سیاستگران ما بشمول شخص رئیس جمهور باید بدانند که: "اختلافات مرزی" میان کشورهای همسایه یک امر معمول است ولی "ادعای ارضی" و زیر سوال بردن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشور خشن ترین نوع مداخله در امور داخلی آن کشور و نقض صریح اصول بنیادی روابط بین الملل محسوب میشود.
تا زمانیکه براین ادعا پایان داده نشود، دوستی میان دو کشور ممکن نیست و نباید از پاکستان توقع داشت که در امور افغانستان مداخله نکند. مسلمآ مسایل اختلاف برانگیزسیاسی، تجارتی و اقفصادی دیگری هم وجود دارد ولی مادر همه این معضلات همانا مسئلهء خط دیورند و ادعای ارضی افغانستان بر خاک پاکستان است.
همه رهبران سیاسی و حکومتی افغانستان بخصوص آقایون دکتور عبدالله و دکتور غنی باید بدانند که دشمنی با هیچ کشوری بخصوص با همسایگان به نفع افغانستان نیست و در فرجامش نیز ما توان مقابله با ایشان را نداریم.
سیاست نه بربنیاد احساسات و ماجراجویی بلکه ، بلکه برتعقل و تدبیر استوار است.
ما به دوستی با هندوستان ضرورت داریم، ولی نه به قیمت دشمنی با پاکستان.
ما به دوستی با عربستان ضرورت داریم، ولی نه به قیمت دشمنی با ایران.
ما به دوستی و همبستگی با ایلات متحده و اروپا ضرورت داریم، ولی نه به قیمت دشمنی با چین و روسیه.
همه این مسایل به یک دپلوماسی فعال، مدبرانه و پویا ضرورت دارند.
ومهم تر از همه:
اختلافات مرزی را با ادعای ارضی یکی نه پندارید!
ف.بوک: 26جون 2016 و بازنشر 2019

ما به دوستی با پاکستان نیاز داریم؛ ولی نه به قیمت دشمنی با هندوستان!

ما به دوستی با پاکستان نیاز داریم؛ ولی نه به قیمت دشمنی با هندوستان!
دوستان بین المللی را میتوان انتخاب نمود؛ ولی همسایه ها را نمیتوان انتخاب کرد.هیچ کشوری نمیتواند با همسایگان خود تا ابد در جنگ و دشمنی بسر بَــرَد.
تا، ما مشکل خود را با پاکستان حل نکرده ایم؛ پاکستان از مداخلات خود دست نخواهد کشید.
سیاست پاکستان ستیزی که با صدارت داوود خان شروع شد و تا اکنون با جذر و مدهایی ادامه دارد؛ بیشترملهم ازسیاست کشورهای بیگانه و در راستای منافع آنها بوده و همیشه باعث بی ثباتی افغانستا...ن شده است. تا به این سیاست پایان ندهیم، صلح و ثبات به کشور برنمیگردد.
افغانستان باید به سیاست بیطرفی خود برگردد.
ما نه ضرورت دشمنی با کشورهای همسایه، منطقه و جهان را داریم و نه توان و امکانات چنین دشمنی را.
ما به دوستی با چین و روسیه نیاز حیاتی داریم ولی نه به قیمت دشمنی با ایالات متحدهء امریکا و جامعهء اروپایی.
ما به دوستی با ایران نیاز داریم ولی نه به قیمت دشمنی با عربستان سعودی و دنیای عرب.
دوستی و تفاهم با پاکستان اولین کلید حل جنگ و معضلات نیم قرنهء افغانستان است؛ ولی این دوستی هرگز نباید به قیمت دشمنی با کشور پهناور و دوست عنعنوی افغانستان یعنی هندوستان باشد.
من کنفرانس منعقده در پاکستان تحت نام "روند لاهور" را به فال نیک میگیرم.
22 جون 2019

از قراین چنین بر می آید که:

از قراین چنین بر می آید که:
===============
سیاست گام بگام بسوی ابقای طالبان در قدرت به مراحل پایانی خود میرسد.
این سیاست که همزمان با لشکرکشی بوش بعد از یازدهم... سپتمبر 2001 به افغانستان و سقوط رژیم طالبان، توسط تیم تمامیت خواهان قومی افغان مقیم ایالات متحده و کشورهای غربی که از سرنگونی رژیم طالبان ناراضی بودند؛ به رهبری شخص خلیل زاد آغاز شد و بعدا توسط کرزی ادامه یافت؛ حالاهم توسط آقای احمدزی به مراحل پایانی خود میرسد.
من درین رابطه در نوشته های خود در سال 2005 و سالهای اخیر بشمول مارچ 2018 هوشدار داده ام.
صلح امر خیر است و مردم کشور به صلح نیاز دارند؛ ولی این صلح، صلح قانونمند میان طالبان و نیروهای ضد طالبانی نیست؛ بلکه به معامله یی میان طالبان در درون حاکمیت و طالبان بیرون از حاکمیت می ماند.در نهایت معامله یی میان تمامیت خواهان ترایبلیست است.
این معامله مسلمآ به توافق سازمان استخباراتی پاکستان و حلقاتی دررهبری ایالات متحده عملی میشود.
شاید به بهانه صلح طالبان مسلح را طور کتله یی و مسلح وارد کلان شهرهای کشور بشمول کابل کنند و بعدا با یک اقدام نظامی همزمان در چندین شهر و ولایت انها را به حکومت برگردانند.
چنین سیاستی مسلما به صلح نمی انجامد، بلکه جنگ را بیشتر منطقوی و داخلی می سازد و نتیجتا به تشدید جنگ داخلی، فروپاشی نظام، دولت، حاکمیت و کشور خواهد انجامید.
من بار ها گفته ام و باز یک بار دیگر تکرارآ میگویم که دلیل جنگها در افغانستان عمدتا دو مسئله است:
- سیاست غیر عادلانه و تبعیض گرایانهء داخلی.
- سیاست خارجی یی نا متوازن، غیر مستقل و وابسته.
تا این دو مشکل حل نگردند؛ افغانستان شاهد صلح، ارامش، ترقی و پیشرفت نخواهد بود.
ف.بوک 17 جون 2018 و 19

جنگ با پاکستان : تعقل یا ماجرا جویی؟

جنگ با پاکستان : تعقل یا ماجرا جویی؟
=====================
چند روز است باز برای بار دوم ( بعد از سفر بری نمایشی در زمان صدرارت محمد داود خان) بعد بیش از نی...م قرن نغارهء جنگ با پاکستان به صدا در آمده است.
اینکه روحیهء مردم ما در دفاغ از سرزمین شان زنده است قابل قدر است و سربازان و افسرانیکه در خط مرزی به قیمت جان خود از تمامیت ارضی کشور دفاع میکنند قابل افتخار اند.
ولی سوال مجهول اینست که رهبران حکومت حکومت در کابل از این ماجراجویی چه میخواهند؟
ایا باز به فکر فتح تا اتک افتیده اند؟ یا اینکه میخواهند اذهان مردم را بسوی دیگری جلب کنند وبدین وسیله بر ناکاره گی خود سرپوش گذارند. یا توطئهء دیگری در کار است؟
اگر تمامیت خواهان حکومت گر در کابل که بفکر جنگ با پاکستان اند، آیا نمیدانند که جنگ به امکانات مالی و اردوی نیرومند ضرورت دارد. این امکانات مالی و نظامی در کجاست؟ دولتی که قادر نیست سالانه 5% بودجهء عادی خود را تامین کند، میتواند با کشوری که یازدهمین اردوی بزرگ در جهان را دارد و یکی از شش کشور اتمی جهان است، دارای اقتصاد نسبتا با ثبات و نفوسش نیز شش برابر افغانستان است، بجنگد؟
یا اینکه حکومت افغانستان توقع دارد که امریکا بخاطر افغانستان با پاکستان وارد جنگ شود؟
برای انکه بدانیم پاکستان بر سرزمین ما تجاوز کرده است، باید اولا جغرافیه و مرزهای خود را تعریف کنیم، که نکردیم.
عالیجنابان! پاکستان در تورخم نه بلکه در درقد، وردوج، سنگین، چهار دره، در قیسار، در اسد اّاد و حتی در شاه شهید وپل محمود خان کابل با ما در جنگ است. فکرش را بکنید وگرنه "اتک" که بدست نمی آید ولی "متک" در خطر است!
ولی چرا پاکستان طی نیم سده در امور افغانستان مداخله مینماید؟
در مناسبات بین المللی اختلافات مرزی در میان کشورهای همسایه یک امر معمول است ولی در روابط بین الدول خشن ترین نوع مداخله زیر سوال بردن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها است. وقتی حکومت های افغانستان طی نیم قرن سه چهارم خاک پاکستان را زیر عنوان " داعیهء پشتونستان و بلوچستان" جزء خاک خود میدانند و تمامیت ارضی آن کشور را زیر سوال میبرند، از پاکستان جز مداخله چه توقعی میتوان داشت؟
افغانستان راه دیگری ندارد جز آنکه با همسایگان خود در صلح و صفا زندگی کند و راه مسالمت آمیز اختلافات خود با ایشان را از طریق دپلوماتیک ومراجعه به مراجع حقوقی بین المللی در یابد.
خط دیورند، مثل خط پامیر و خط مکمهان یک خط شناخته شدهء بین المللی است. اگر حکومت افغانستان آنرا قبول ندارد بهتر است مسئله را به محاکم بین المللی و ملل متحد ارجاع کنند.
به قول اکادیمیسن اعظم سیستانی مسئله دیورند و " داعيه پشتونستان به سُرابى ميمانست که هرقدر بيشتر بدنبالش تلاش ميشد، به همان اندازه بيشتر خستگى و درماندگى در پى داشت. بکلام ديگر ، پشتونستان به مُردابى ميماند که هر چه بيشتر در آن پيش بروى ، بيشتر درآن غرق خواهى شد و تلاش در جهت به چنگ آوردن آن ، تلاش در جهت نابودى خود است" *
درین راه نامدارانِ شهیدی چون محمد داود خان، دکتور نجیب الله، استاد مزاری، آمر صاحب مسعود، استاد ربانی و دیگران قربانی شدند و اینده اش نیز معلوم نیست که نوبت که خواهد بود؟
جنگ با پاکستان نه تنها را حل نیست، بلکه یک عمل ماجراجویانه و حتی توطئه گرانه است.
دپلوماسی فعال و کشانیدن مسئله به شورای امنیت ملل متحد یگانه راه حل است.
=========
*- - مقالهء استاد اعظم سیستانی یکی از بهترین مقالات علمی و تحقیقی درین رابطه است. آنانیکه به دانستن حقایق دیورند و "مسئلهء پشتونستان" علاقمند اند درادرس انترنیتی ذیل میتوانندنوشهء محترم سیستانی صاحب را بخوانند.
http://www.ariaye.com/dari/pak/sistani2.html
جون 16 /2016 و باز 2019 در فیسبوک

طالب وحشتناک است؛ مگر از آن نباید ترسید!


طالب وحشتناک است؛ مگر از آن نباید ترسید!
========================
مصاحبهء آقای خلیلزاد با آریانا نیوز را در پروگرام مناظره با دقت شنیدم.
با آنکه آقای خلیلزاد بسیار کوشید تا دپلومات مآبانه جواب بدهند؛ ولی چند مسئله را میتوان در مصاحبه ایشان با وضاحت دید:
1- قباحت زدایی از طالبان: ایشان که از نخستین روزهای حملات امریکا و شکست طالبان به "سیاست گام بگام بسوی ابقای طالبان در حاکمیت" آغاز کردند؛ حالا دارند و یا میخواهند این وظیفه را به پایان آن برسانند. ولی ابقای طالبان در حاکمیت نه به نفع صلح در افغانستان و منطقه است و نه به نفع سیاست های راهبردی امریکا، ولی مسلما موازی با روان ترایبلیستی آقای خلیلزاد هست.
2-. صلح با طالبان تصمیم رهبری ایالات متحده امریکا است.جنگ وصلح میان امریکا و طالبان است که حکومت افغانستان در آن نقشی ندارد .
3- اگر طالبان هژده سال پیش به پلانهای امریکا موافقت میکردند؛ امریکا به افغانستان لشکر کشی نمیکرد و حکومت طالبان تا حال پابرجا میبود!؟
4- توافق میان امریکا، روسیه و چین در رابطه به مذاکرات با طالبان.
5- ایران ستیزی.
*****
...و اما طالبان:
هر ملا و هر طلبه مدارس دینی "طالب" نیست.
تحریک طالبان یک جنبش ملی و وطنی و حتی ایدیولوژیک هم نیست.
"طالبان" یک تحریک سیاسی- امنیتی است.
طالبان دارای چند خصوصیت زیرین است:
- یک تحریک خلق الساعه و اپراتیفی است.
حرکت "طالبان" برعکس تمام تنظیمهای جهادی بدون گذشته جهادی و سیاسی بوجود آمد.
- طالبان یک نیروی مطلقا وابسته به استخبارات جهانی بخصوص استخبارات پاکستان است.
- طالبان یک جریان عقب گرای سلفی، بنیادگرا و متعصب دینی است که در مخالفت صریح با اسلام معتدل و معمول در افغانستان و همه ارزشهای مدنی قرار دارد. طالبان امروزی، شریرتر، تمدن ستیز ترو متعصب تر از طالبان هژده سال پیش اند.
- طالبان یک حرکت تمامیت خواه و ترایبلیستی و معتقد بر فرهنگ قبیلوی است و برای تسلط کامل "قبیلهء خودی" و یک رنگ سازی قومی باشندگان افغانستان باورمند است.
هریکی ازین خصوصیات (وابستگی به استخبارات، بنیادگرایی و وابستگی قبیلوی) اگر از طالبان گرفته شود؛ دیگر "طالبان"ی وجود نخواهد داشت.
اگر حمایت های سیاسی و لوژیستیکی پاکستان و سایر کشورها و حلقات تمویل کنندهء داخلی و خارجی طالبان از ایشان گرفته شود؛ طالبان توان شش ماه جنگیدن در مقابل حتی همین نیروهای مسلح کنونی کشور را ندارند.
****
دو کانفرانس مسکو با وجود آنکه به نیت قباحت زدایی ازطالبان توسط متحدین کابل و مسکو نشین طالبان سازماندهی شده بود؛ ولی در عمل به زیان طالبان تمام شد:
- طالبان با آن فوتوهای یادگاری ایکه با ماه رویان روسی گرفتند؛ دیگر آن ابهت معنوی و دینی قبلی را نزد عام مردم افغانستان نخواهند داشت.
- سفرهای طالبان به مسکو با پاسپورتهای خارجی(احتمالا پاکستانی) نشان دادکه انها چقدر وابسته به کشورهای خارجی اند.
- با آنکه طالبان همیشه ازجهاد بخاطر بیرون راندن امریکاییها دم میزنند؛ ولی همین سفرهای شان نشاندهندهء وابستگی آنها به امریکا است. کدام آدمی قبول کرده میتواند که قطر، امارات و پاکستان بتوانند بدون اجازهء ایالات متحده از طالبان این گونه حمایت کنند؟!
*****
هرگاه اگر صلحی با طابان مطرح باشد، این صلح میان طالبان و نیروهای ضد طالبانی باید شکل بگیرد، نه میان طالبان مستقر در پاکستان و طالبان ارگ نشین در کابل و حتی نه میان امریکا و طالبان.
من موضع گیری ضد طالبانی آقای حمدالله محب مشاور امنیت ملی را بمراتب دلسوزانه ترومسئولانه تر برای صلح در افغانستان یافتم تا موضع گیرهای این "قهرمان صلح افغانستان!" یعنی آقای خلیلزاد .
طالب وحشتناک است؛ مگر از آن نباید ترسید!
اگرهمه نیروهای ضد طالبانی متحد گردند؛ شکست طالبان حتمی و قطعی خواهد بود.
*****
نوت: متن مصاحبهء آقایون خلیلزاد و محب را در کامنت اول و دوم میتوان دید و شنید.

هم تباری به معنای هم وطنی یا شهروندی نیست.

هم تباری به معنای هم وطنی یا شهروندی نیست.
==========================
داشتن تابعیت دوگانه یک حق پذیرفته شده در اکثر کشورهای جهان است؛ همچنانیکه در برخی از کشور...ها افراد نمیتوانند دو تابعیت داشته باشند.
ترک تابعیت نیز یک حق پذیرفته شده و جزء حقوق بشری است.
من آنانی را هموطن خود میدانم که تابعیت افغانستان را دارند و این تابعیت میتواند یک گانه باشد یا دوگانه. حتی آنی که در افغانستان زندگی کند ولی تابعیت افغانستان را نداشته باشد، هموطن من نیست.
اگر بنیاد دولت - ملت سازی را بر اساس نژاد و تبار بگذاریم، در آنصورت باید جغرافیای کل جهان را از نو ساخت. مضاف بر آن با پذیرش فرضیهء دولت های خالص تباری، باید به راسیستان و نازیستان درود فرستاد!
وطن من همین جغرافیای شناخته شدهء بین المللی ( اگرچه استعماری و تحمیلی) بنام افغانستان است.
نه یک وجب بیشتر نه یک وجب کمتر!
هموطنان من آنانی اند که تابعیت دولت افغانستان را دارند. لذا هر اوزبیک، بلوچ، پشتون، تاجیک، ترکمن، هزاره و...که تابعیت کشوری دیگری دارد و تابعیت افغانستان را ندارد هموطن من نیست.
همبستگی با هم تباران برون مرزی خوب و ضرور است ولی صرف به درد همکاریهای بلند مدت منطقوی میخورد.
در فیس بوک/ 17 جون 2016 نشر شده و باز در سال 2019