شنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۸

صلح امر خیر است؛ ولی باهرکس ممکن نیست!

ع.م.اسکندری

صلح امر خیر است؛ ولی باهرکس ممکن نیست!
=========================

با "طالبان" نه صلح و مصالحه ممکن است؛
 نه ائتلاف و اتحاد
 و نه ساختن حکومت مشترک.

طالبان به چیزی کمتر از "امارت طالبانی" و کسب کامل قدرت و آنهم با تغلب تن نمیدهند.
طالبانِ امروز بمراتب بنیادگراتر، خشن تر وویرانگرتر از طالبان دهه نود اند.
از صحبتهای نمایندگان ایشان معلوم میشود که: آزادیهای دموکراتیک از قبیل آزادی عقیده و بیان، احترام به حقوق مدنی ( حقوق زنان، کودکان و اقلیتهای دینی، مذهبی و قومی) برای طالبان معنایی ندارد.
اگر این بار، باز به کمک امریکا (بخوانید جناب زلمی خلیلزاد) و پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی (آن کشورهائیکه در دهه نود امارت طالبان را برسمیت شناخته بودند) قدرت سیاسی را در افغانستان غصب کنند؛ بد تر از زمان اول قدرت شان به جنوساید قومی و مذهبی، زمین سوزی و محو آثار باستانی و ارزشهای تاریخی– فرهنگی خواهند پرداخت.
اولین قربانیان طالبان نیز آن "رهبرچه!" های درون و بیرون نظام خواهند بود که هم اکنون برای اتحاد با طالبان گلوپاره میکنند و یا برای پیروزی طالبان روز شماری مینمایند.
آنعده شخصیتها وافراد مخالف و حتی گروه های اسلامی ایکه به حقوق مدنی و شهروندی احترم می نباید در ج گذارند را درجمع "تحریک طالبان" به حساب گرفت.
"تحریک طالبان" نام شناخته شده یی است که تعریف و مشخصات مربوط بخود را دارد.
 هر عالم دین و یا طلبهء علوم دینی نیز "طالب" نیست!
امیدوارم تفسیر من نادرست باشد و "طالبان" آنقدر تغییر کرده باشند که با آنها بتوان در یک کشور و با حق شهروندی، همچون وطندار زندگی کرد.

چهارشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۸

بدون توافق برسر مسایل کلان اختلاف بر انگیز نمیتوان "ملت" شد!


اسکندری 

بدون توافق برسر مسایل کلان اختلاف بر انگیز نمیتوان "ملت" شد!
===================================
"ملت" فقط یک کلمه نیست؛ بلکه یک موجود زنده است.
 ملت، تاریخ است؛ ملت جغرافیه است؛ ملت فرهنگ، زبان، ادبیات و اسطوره است؛ و بالاخره ملت وابستگی به گذشته و افتخار به ارزشهای تاریخی و اسطوره یی در گذشته و اراده به زیست باهمی و ارزش آفرینی مشترک در آینده است... و در نهایت ملت اتحاد داوطلبانه و آگاهانهء انسانها دریک جغرافیه و ایجاد " " نظام " در آن سرزمین است.
افغانستان کشور اقلیتها و پاره اقوام است. هیج قومی اکثریت نفوس کشور را نمیسازد. طرفه آنکه بدنه اصلی اکثریت اقوام بزرگ تر افغانستان در بیرون از سرحدات این کشور، بخصوص در کشورهای همسایه زیست دارند.
زمان ملت سازی بر بنیاد تیوری اضمحلال، اسیمیلاسون، تغلب و تفوفق و استعمار گذشته است. ملتهای امروزین بر بنیاد نیوری همگرایی، همدیگر پذیری و ساختن ارزشهای مشترک و حق شهروندی بنا یافته اند.
تلاش عظمت طلبان و تمامیت خواهان قومی بجایی نخواهد رسید و فصل ناتمام سیاتهای عبدالرحمانی و نادرخانی، برای ابد ناتمام خواهند ماند.
 اینان در نهایت عمر فاجعهء جنگ داخلی را طولانی تر خواهند ساخت؛ نه چیزی بیشتر از آن.
 هیچ قومی نمیتواند قوم دیگری را نابود و یا از صحنه بیرون براند.
اقوام و قبایل ساکن افغانستان ناگذیر اند، برای ملت شده بر سر مسایل کلان اختلاف برانگیز، به اجماع برسند.
این مسایل کلان اختلاف برانگیز کدامها اند؟:
- نام کشور
- سرود ملی کشور
- بانکنوت کشور
- نوع نظام کشور ( شاهی، جمهوری، امارت...)
- نوع اداره کشور ( متمرکز، نامتمرکز، فدرالی، کانفدراسونی....)
- زبان یا زبانهای رسمی کشور.
- حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای مقامات رهبری کشور.
مسایل ملی را نمیتوان بر معیار اقلیت و اکثریت (انچنانیکه برای تشکیل حکومات مروج است که تیم یا حزب برنده حکومت را می سازد) ساخت؛ بلکه برای حل مسایل کلان ملی به اجماع ملی ضرورت است.
برای  ملت شدن راه دیگری جز همدیگر پذیری و رسیدن به اجماع بر سر مسایل کلان اختلاف برانگیز نداریم.