پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۶

ع.م.اسکندری

 بی حافظه گی یا عوام فریبی؟!

به مناسبت سومین سالگرد حکومت "وحدت ملی"
=============

چند روز است که بخاطر یک کار نیمه تحقیقی مصروفم. برای پیش برد این کار نیاز داشتم تا به منشور انتخاباتی تیم های انتخاباتی "تحول و تداوم" و " اصلاحات و همگرایی" و هم چنان توافق نامهء سیاسی میان این دو تیم سری بزنم.

فضاحت اخیر از نام آقای مخکش مراواداشت تا این یاداشت را بنویسم؛ با ذکر این حقیقت که اوشان وسیلهء اند در دست سیاستگران تمامیت خواه و هژمونیست وحتی ضرور است تا ما بعوض معلول ها، علل را مورد توجه و بررسی قرار دهیم و آن سیستم ناکار آمد دیکتاتور پرور کنونی مسلط شدهء بالاجبار بر کشور است.

بگذریم از اینکه به توافقنامهء سیاسی اصلا ارزشی داده نشده و حتی یک بند از مفاد آن اجرایی نشده بلکه بیشتربرعکس آن عمل شده است؛ برایم قابل تعجب نبود. برای من تعجب بر انگیز این مسئله است که آیا آقای اشرف غنی احمدزی به منشور انتخاباتی خود باور داشت؟ آنرا خوانده بود؟ و یا اینکه دیگران برایش نوشته بودند و اوشان اصلا آنرا نخوانده بودند.
این برنامه در متن خود دموکراتیک و برضد یک حکومت خود کامه است؛ ولی تمام عملکردهای آقای اشرف غنی نه تنها برضد دموکراسی و حکومت مردم سالار بلکه برضد منشورتدوین شده از جانب خودش نیزهست.
حکومت آقای عنی نه تنها مشارکت ملی را برنمیتابد، بلکه در تاریخ حکومت داری در افغانستان، فردمحور ترین،  خودکامه ترین و نامشروع ترین حکومت بشمار میرود.
جالب تر اینکه در همین منشور 288 بار کلمهء "شهروند" آمده است؛ در حالیکه خود ایشان در یکی از بیانات احساساتی اخیر خود میگویند که با اصطلاح "شهروند" مشکل دارند؛ ولی در منشور انتخاباتی شان 288 بار کلمات "حق شهروندی" ،"شهروند" و "شهروندان" را بکار برده اند.
سیاستهای تمامیت خواهانه، قبیله سالارانه، فرد محور و دیکتاتور منشانهء این آقا دیر یا زود کشور را بسوی بی ثباتی غیر قابل کنترل و ازهم پاشیدگی جبران ناپذیرسوق خواهد داد.
لطفآ صرف مقدمهء منشور تیم تحول و تداوم را بخوانید. مسلمآ به این نتیجه خواهید رسید که: یا این آقا حافظه ندارد و یا یک عوام فریب حرفوی است.
این هم مقدمهء منشور تیم تحول و تداوم:

((در طول تاریخ افغانستان، عامل اصلی بحران ها و چالش ها، حکومت هایی بوده که با منطق خود کامگی عمل می کرده اند .حکومت خودکامه دارای شاخصه هایی است:
 1 - در حکومت خودکامه، حاکمیت ناشی از اراده ی مردم نیست و به همین جهت از مشروعیت به معنای امروزین آن برخوردار نمی باشد.
 2- حکومت خودکامه، هیچ نوع مشارکتی را برنمی تابد و سیاست اصلی آن مبتنی بر انحصار قدرت و حذف دیگران است .
3- در این نوع حکومت، به قدرت سیاسی به عنوان یک "هدف" نگریسته می شود، نه یک ابزار و وسیله برای تأمین خدمات عمومی و لذا برای رسیدن به آن و یا حفظ آن از هر وسیله ای هرچند نامشروع استفاده می شود.
4- در این نوع حکومت ها، فرهنگ، عقیده، دین، اخلاق، اقتصاد و تجارت، همگی در خدمت "قدرت" قرار میگیرند و از همه ی آن ها استفاده ابزاری می شود.
اما نتیجه ی خودکامگی، قبل از هر چیز دیگر "بی ثباتی سیاسی"  در کشور است .زیرا خودکامگی با هویت انسان  به عنوان یک موجود آزاد و انتخابگر، ناسازگار است و از همین رو نمی تواند دیرپا باشد و بسیار زود عکس العمل ایجاد می کند .این عکس العمل گاهی به صورت مقاومت های مردمی بروز می کند و منجر به سقوط حکومت های خودکامه می گردد. برای نجات از بحران، باید حکومت مردم سالار تأسیس شود .حکومت مردم سالار، برعکس حکومت خودکامه، مبتنی بر اراده و رأی مردم است و به جای سیاست حذف، از سیاست مشارکت استفاده می کند و هدف اصلی آن حفظ قدرت نیست، بلکه هدف عمده آن حفظ نظم عمومی و ارائه خدمات عمومی است .همچنین این حکومت در مقابل شهروندان خود، غیر جانبدار بوده و هیچ گونه موقف قومی، لسانی، نژادی و مذهبی نداشته و حقوق برابر شهروندی را مبنا و اساس حکومتداری خود قرار می دهد. تیم تحول و تداوم به منظور تشکیل یک حکومت واقعاً مردم سالار و پاسخگو، وارد میدان رقابت انتخاباتی شده است .ما قبل از هر چیزی می خواهیم در منطق و فلسفه حکومتداری در افغانستان، یک دگرگونی اساسی ایجاد کنیم و دولتی را بر اساس مفاهیم و اصول مدرن، بنیان نهیم و سپس با تداوم ساختارها و ارزش های اسلامی و ملی خود که در وثیقه ی ملی ما (قانون اساسی) درج شده، در عرصه های مختلف مدیریت، حکومتداری، حقوق مردم، فرهنگ، اقتصاد و روابط بین المللی افغانستان، در شیوه ها، ابزارها و سازوکارها، تحول پدید آوریم و با این تحول، ثبات پایدار سیاسی را در کشور خود تأمین نماییم و زمینه را برای تأسیس یک جامعه ی مرفه و مترقی بر مبنای دموکراسی، عدالت اجتماعی، کرامت انسانی، حقوق بشر، وحدت ملی، برابری بین همه ی اقوام و انکشاف متوازن در همه ی مناطق کشور فراهم کنیم.))
 آیا عمل کرد آقای غنی که فکر می شد یک آدم اکادمیک است و بیشترین زندگی خود را درایالات متحده گذشتانده، طی بیش تراز سه سال حکومت گری اش با این منشور که از نام تیم مربوطهء ایشان در کارزار انتخاباتی به نشر رسیده است همخوانی دارد؟
به چنین آدمی چه میتوان خطاب کرد؟: عوام فریب یا بی حافظه؟ و یا هردو! 






هیچ نظری موجود نیست: