حمایت از حق تعیین سرنوشت ملل با الحاق طلبی یکی نیست.
================================
خطوط مرزی افغانستان با پاکستان و اکثر کشورهای منطقه و شرق میانه توسط قدرتهای غربی و بخصوص دو امپراطوری بریتانیا و روسیهء تزاری کشیده شده اند. این مرزهای استعماری خلقهای زیادی را دوپارچه، سه پارچه و چندین پارچه نموده است.
خط دیورند، خط پامیر و مکمهان که همه در زمان امیر عدالرحمن خان کشیده شده اند مردمان تاجیک، ازبیک، ترکمن، بلوچ و پشتون کشور را در دو یا سه کشور تقسیم نموده اند. کردها نیز از جمله بیشترین زیان را درین تقسیمات استعماری دیده اند و در چندین کشور تقسیم شده اند.
هریکی ازین خلقها که دارای حاکمیت ملی خود نسیتند از جمله فلسطینیها، کردها، بلوچها، پشتونها و کشمیریها حق دارند تا برای ایجاد کشور مستقل بخود مبارزه و تلاش نمایند. حق تعیین سرنوشت ملل یک اصل انسانی، دموکراتیک و شناخته شده است. باید از جنبش های استقلال طلبانهء این خلقها حمایت کرد.
اما الحاق طلبی با روحیهء استقلال طلبانهء این خلقها در تضاد است.
خط دیورند یک مرز شناخته شده بین المللی است که دوباره به شناسایی و عدم شناسایی مجدد ضرورت ندارد. افغانستان قبلا حاکمیت ملی پاکستان را برسمیت شناخته است و در آن کشور سفارت و قونسلگریها دارد و پاکستان نیز حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان را برسمیت می شناسد. ولی این بعد از صدارت محمد داوود خان و آنهم با تحریک شوروی و هند است که مسئله پشتونستان و جنجال دیورند در صحنه آورده میشود.
اختلافات مرزی میان کشورهای همسایه یک امر معمول است ولی با ادعای ارضی بسیار متفاوت است در مناسبات بین المللی خشن ترین نوع مداخله زیر سوال بردن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها است. اگر کشوری دو سوم و یا نیم خاک یک کشور دیگر را جز خاک خود بداند، دیگر جایی برای به رسمیت شناختن همدیگر باقی نمیماند.
آنچه مسلم است این است که افغانستان نه پشتونستان بزرگ خواهد شد و نه تا جیکیستان بزرگ یا ازبکستان بزرگ و نه خراسان بزرگ. کما اینکه سیاست های قوم بنیاد و ترویج عصبیتهای قومی به نفع هیج یکی از اقوام ( ملیتهای) افغانستان نیست.
تغییر جغرافیای کنونی منطقه، امنیت منطقه و جهان را برهم خواهد زد و هیچ یک از اعضای سازمان ملل بخصوص شورای امنیت آن حاظر نخواهد شد تا چنین تغییرات جغرافیایی را برسمیت بشناسد. بخصوص اینکه افغانستان کنونی در وضعیتی نسیت که بتواند ارادهء خود را بر دیگران تحمیل کند.
من فکر میکنم انچه افغانستان میتواند ازین معضله سود ببرد،شاید این باشد که به همان تصمیم روزهای اخیر حاکمیت داوود خان برگردد و با کسب حق داشتن یک بندرگاه بحری و خط ترانزیتی تا آن بندرگاه آبی برغایلهء دیورند پایان دهد تا دیگر بهانهء برای پاکستان بخاطر مداخلاتش در خاک افغانستان باقی نماند.
================================
خطوط مرزی افغانستان با پاکستان و اکثر کشورهای منطقه و شرق میانه توسط قدرتهای غربی و بخصوص دو امپراطوری بریتانیا و روسیهء تزاری کشیده شده اند. این مرزهای استعماری خلقهای زیادی را دوپارچه، سه پارچه و چندین پارچه نموده است.
خط دیورند، خط پامیر و مکمهان که همه در زمان امیر عدالرحمن خان کشیده شده اند مردمان تاجیک، ازبیک، ترکمن، بلوچ و پشتون کشور را در دو یا سه کشور تقسیم نموده اند. کردها نیز از جمله بیشترین زیان را درین تقسیمات استعماری دیده اند و در چندین کشور تقسیم شده اند.
هریکی ازین خلقها که دارای حاکمیت ملی خود نسیتند از جمله فلسطینیها، کردها، بلوچها، پشتونها و کشمیریها حق دارند تا برای ایجاد کشور مستقل بخود مبارزه و تلاش نمایند. حق تعیین سرنوشت ملل یک اصل انسانی، دموکراتیک و شناخته شده است. باید از جنبش های استقلال طلبانهء این خلقها حمایت کرد.
اما الحاق طلبی با روحیهء استقلال طلبانهء این خلقها در تضاد است.
خط دیورند یک مرز شناخته شده بین المللی است که دوباره به شناسایی و عدم شناسایی مجدد ضرورت ندارد. افغانستان قبلا حاکمیت ملی پاکستان را برسمیت شناخته است و در آن کشور سفارت و قونسلگریها دارد و پاکستان نیز حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان را برسمیت می شناسد. ولی این بعد از صدارت محمد داوود خان و آنهم با تحریک شوروی و هند است که مسئله پشتونستان و جنجال دیورند در صحنه آورده میشود.
اختلافات مرزی میان کشورهای همسایه یک امر معمول است ولی با ادعای ارضی بسیار متفاوت است در مناسبات بین المللی خشن ترین نوع مداخله زیر سوال بردن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها است. اگر کشوری دو سوم و یا نیم خاک یک کشور دیگر را جز خاک خود بداند، دیگر جایی برای به رسمیت شناختن همدیگر باقی نمیماند.
آنچه مسلم است این است که افغانستان نه پشتونستان بزرگ خواهد شد و نه تا جیکیستان بزرگ یا ازبکستان بزرگ و نه خراسان بزرگ. کما اینکه سیاست های قوم بنیاد و ترویج عصبیتهای قومی به نفع هیج یکی از اقوام ( ملیتهای) افغانستان نیست.
تغییر جغرافیای کنونی منطقه، امنیت منطقه و جهان را برهم خواهد زد و هیچ یک از اعضای سازمان ملل بخصوص شورای امنیت آن حاظر نخواهد شد تا چنین تغییرات جغرافیایی را برسمیت بشناسد. بخصوص اینکه افغانستان کنونی در وضعیتی نسیت که بتواند ارادهء خود را بر دیگران تحمیل کند.
من فکر میکنم انچه افغانستان میتواند ازین معضله سود ببرد،شاید این باشد که به همان تصمیم روزهای اخیر حاکمیت داوود خان برگردد و با کسب حق داشتن یک بندرگاه بحری و خط ترانزیتی تا آن بندرگاه آبی برغایلهء دیورند پایان دهد تا دیگر بهانهء برای پاکستان بخاطر مداخلاتش در خاک افغانستان باقی نماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر