"فرستادهء امپراطور"،
برمیگردد؟!
=================
سیاستهای نادرست و
قوم محورانهء خلیلزاد و تیم تمامیت خواهش،
نه تنها به اعتبار دموکراسی امریکایی ضربه مهلکی زد، بلکه باعث تلف شدن صدها
ملیارد دالر از پول مالیه دهندگان امریکایی شد و جان ده ها هزار تن از اتباع
امریکایی و افغانستان را نیز گرفت. اگر او بار دیگر بیاید؛ که میداند عاقبت کار
برای ایالات متحده و مردم افغانستان چه خواهد بود؟!
*********
اخبار منتشره در بی بی سی و برخی منابع دیگر به شول فیس بوک
گویای آن است که احتمالا فرستادهء امپراطور جناب زلمی خلیلزاد منحیث نماینده
ایالات متحد ه در امور افغانستان و پاکستان دوباره به کابل برمیگردد.
اگر ادارهء ترامپ چنین تصمیمی را بگیرد؛ معنایش این خواهد
بود که هنوز هم رهبری امریکا درس لازم را از افغانستان نگرفته است.
من درین نوشته قصد
ندارم به بررسی با تفصیل کارنامهء خلیلزاد و سیاست های نادرست ایالات متحده
بپردازم؛ صرف به رئوس مسایل تماس میگیرم.
ایالات متحده دراواخر ساله 2001 و بعد حائثه
وحشتناک یازدهم سپتامبر آن سال تحت نام دفاع از خود و مردم افغانستان
، (R2P,
The Right to protect- and - Humanitarian
intervention (
مداخلهء بشردوستانه و شکست تروریزم به افغانستان حمله کرد.
امریکاییها بدون مخالفت
اعضای شورای امنیت ملل متحد و توافق ضمنی
یی کشورهای منطقه به شمول ایران، چین، روسیه ، هند و کشورهای همسایه افغانستان
بشمول پاکستان (پاکستان از روی ناگزیری از سیاست جورج دبلیو بوش حمایت کرد) به
افغانستان تحت تصرف طالبان و القاعده حمله کردند. نیروهای محدود امریکایی به کمک
جبهه متحد ضد طالبان که بعدا در ادبیات غربی بنام جبههء شمال مسمی شد، در مدت
کوتاهی رژیم طالبان و القاعده در افغانستان را تارو مار نمودند.
چرا این موفقیت در
فرجام برعکس شد؟
تیم تکنوکراتهای افغان
تبار امریکایی و دررآس آقای خلیلزاد که در
گذشته بنابر علایق تباری با طالبان ارتباط داشتند و برخی شان هم سمت سخنگو و
نمایندگی طالبان را داشتند؛ کوشیدند تا از اضمحلال کامل طالبان جلو گیری کنند و گذاشتند
تا اکثر طالبان شکست خورده دوباره به مراکز قبلی خود در پاکستان برگردند.
این تیم تمامیت خواه و
قوم گرا بعدا تحت این بهانه که طالبان نیروی قومی و مذهبی اند که برای منافع
امریکا خطر نیستند به قباحت زدایی از طلبان و اعمال سیاست گام بگام برای ابقای
طالبان[1]
پرداختند و کار تا آنجا کشیده که اکنون هم
بخش عمده رهبری حکومت کابل بدست طالبان است و هم مخالفین مسلح حکومت امریکایی محور
کابل نیز طالبان اند.
خلیلزاد نه تنها نه
تنها از نابودی قطعی طالبان بدست نیروهای امریکایی جلوگیری کرد بلکه منحیث
نمایندهء تام الاختیار امریکا کرزی را در کنفرانس بن 2001 باوجود مخالفت اکثریت
قریب به اتفاق اشتراک ننده گان آن کنفرانس بر آنها منحیث رهبر حکومت موقت تحمیل
نمود. او در لویه جرگه قانون اساسی سیستم
ریاستی را باوجود مخالفتهای فراوان بر افغانستان تحمیل کرد. حفظ کرزی برای دو دور
بعدی، و تحمیل احدزی منحیث رئیس حکومت " وحدت ملی" را نیز میتوان تا
جایی از میراثهای این فرستادهء امپراطور به حساب آورد.
او همه این مسایل را تا
جایی خود درکتابش تحت عنوان فرستاده[2]
بیان و اعتراف نموده است.
حالا شاید این
"فرستاده امپراطور" به امید اتمام وظایف ناتمام خود به کابل برگردد؛ ولی
برایشان باید گوشزد کرد که امسال و سال 2019 شبیه سالهای 2001 تا 2004 و حتی 2014 نیستند. هم وضع داخلی افغانستان متفاوت تر
از دیروز است و هم واقعیتهای جیوپولیتیک منطقه.
امریکا چه بخواهد، چه
نخواهد مجبور است راه برون رفت آبرومندانه از افغانستان را بر گزیند و روزی قطعات
نظامی خود را از کشور بیرون کند ولی اگر این بار باز آقای خلیلزاد به فریب رهبری
کنونی امریکا نایل آید و زمینهء ابقای طالبان هم تبار خود در قدرت را مساعد سازد؛
معنای آن این است که ملیارد ها دالر و خون هزاران سرباز امریکایی و افغانستانی به
هدر رفته و نتیجهء ام یک شکست و بدنامی تاریخی برای امریکا خواهد بود.[3]
شاید، این به نفع
ایالات متحده امریکا باشد تا از فرستادن این دپلومات- تکنوکرات امریکایی ولی با
فکر قبیلوی و تمامیت خواهانهء افغانی، بگذرند!.
1- سیاست گام بگام بسوی ابقای طالبان (سیاست جدید
امریکا یا پالیسی کهنهء خلیلزاد). http://archive.mashal.org/content.php?c=maqalaat&id=00034
http://www.ariaye.com/ketab/ketab/alem2.html [2]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر