چهارشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۵

مولانا بحرالدین باعث
بيژنپور
10.05.06



سنت زد گـــــی ما فساد د ین است
وفقدان تحول فکردرما بحران دین
( باعث )


مولانا باعث
نخستین متفکرد ین پیرایی درشرق است


مولانا بحرالدین باعث میگوید: " اجرای انقلاب در دین مهمتر از انجام تحولات در زمین است. اگر در ساحت دین انقلابی بعمل آید، یا دین باعث سقوط آن میگردد، و یا آن انقلاب در دامن دین سقوط میکند، در هردو صورت دین است که مرکب انقلاب و تحولات جوامع جهان سومی را پا شکسته و درجامانده میسازد. پس باید انقلاب در دین را تدارک نمود، تا سبب اصلی در تحولات زمین خود متحول گردد ".
ا و همچنان در کارنامه ی دین، شوخیها یی را می بیند که در واقع آب از روی هفت پدر دین ریخته اند و دین را د نیا باوران دین فروش چونان مرغ و شاهین پر کور نموده اند. او به میراث نا کار آمد دین که روش د یوانگان قد رت است، نه راه رسول سعاد ت ، شدیداً اعتراض دارد، بهمین منظور میگوید:
" دینی که با کارنامه سیاه خشونت و بی محتوایی، بما میراث ما نده است ، بیش ا ز آنکه خلاق و قابل عمل باشد ، افسون شده وبی ماهیت است . ما با این روشهای نا صواب تحت نام دین ، پیروان رسول نیستیم ، بلکه مقلدان چند فضول و لا عقول هستیم ". ( * ) مولانا باعث

سخن از شهید بزرگ ومعلم راستین در صراط های سرنوشت ومقد رات سیاسی مردم افغانستان است. کسی که دین و آموزه های الهی را سعی نمود زمینی بسازد و انسان را جانشین خدا و حتی مخیر العمل در زمین معرفی بدارد.
سخن در احوال آزاده مرد نو اند یش و وارسته انسانی از جلگه ی غرور و شهامت ا ست . بزرگترین روحانی و اسلام شناس جوانی که عنصر تجد د و تحول در د ین را فرض اول مردم مومن دانست. ا و با صراحت گفت : " سنت زدگی فساد دین است و فقدان عقلانیت وتفکر بحران دین . مبارزه با مجعولات و مهملات در پایگاه د ین، دارای اهمیت کمتر از مبارزه با استبداد و نا روایی دیوانه سالاران در زمین نیست " . ( 1 )
بلی سخن ا ز دلاور مردی است ، که از هنجره دین بر ضد خرافات افسانوی در زمین فریاد کرد و در جماعت مسلما ن ها واجب اول مردم را مجاهد ت و مبارزه با روحانیت افسونگر، نادان و کهنه اندیشان قرون وسطایی خواند. ا و شرط اول موجود یت هردین را آگاهی متدین ها میدانست ، باور داشت که قرا ـت های کنونی از دین نه تنها دین نیستند، که اسباب تمسخر خدا وند در زمین هستند.
باعث میگفت : من در حیرت از آنم که ؛ در سرگذشت دین کسانی در منبرو محضر، تفسیر خدا شناسی کرده اند، که به خود شناسی هزار سال فاصله دارند. اینکه مردم گمراه شده ی ما در تحت تفاسیر و تعابیر حیوانی و جاهلانه ی آنان چرا هنوز دیوانه نشده اند ، بقول آنان خود معجزه یی است شاخدار". ( 2 )
مولوی بحرالدین باعث ، در حوزه ی تفکر د ینی پایه گذار نخستین جنبش ونهضت دین پیرایی و خرافات ستیزی است. او در این کار مانند، منصورهلاج ، شیخ شهاب الدین سهروردی، عین القضات همدانی، گالیله و د یگران هدف تمام نشانه های عوامزدگان مزخرف و بخشی از گویا روحانیان و روشنفکران که مزدور و د نباله رو استبدا د بودند، قرار داشت.
باعث در بخشی از دفاعیات خود علیه دولت داود خان میگوید : " الهی نامه ( قرآن ) را که با کلمه ی ( اقرء ) پیام داده است بر ما پذیرا کرده اند ، ولی به آن بخش های دیگری که اکثراً با کلمات ( قتل فقتل و اقتل ) انجام یافته است، بی سابقه هستیم. کاردین تنظیم اخلاقی جامعه است و بستر دین سرزمین وجود انسان . پس د ین بهزار د لیل یک امر شخصی و یک روش مناسب فرد است. سعی در دینی کردن موتر برای گمراها ن سیاسی، زنگ خطری است که کار نامه ی دین در گذشته را برای حیوانات نیز قابل تردید مینماید ". ( 3 )

در احوال مولانا بحر الدین باعث :

بحرالدین باعث که بعد ها مشهور ترین روحانی نو گرا و بدون ریش و عمامه در افغانستان وشاید تمام کشور های اسلامی شرق شد ، در سال ( 1320 خ برابر با 1941 م ) د ر روستای چهار باغ ( ما یمی ) شمالی ترین نقطه ی بد خشان یعنی درواز بد نیا آمد. اجد اد این خانواده روحانی که در ایام پادشاهی درواز شاهان ، از بزرگان دین و اند یشه در بخارای شرقی بود ند، در نزد مرد م کوهستا نات به پیشوایان روحانی اعتبار داشته اند.
بحرا لد ین در دامن همین خانواده بزرگ شد، او از کودکی در نزد پد ر و مربیان مذهبی روستای چهار باغ بشاگرد ی ادامه داد. بسیار زود به جمع طلبه های با لا مرتبت درامد. برای همین ضرورت از درواز به مرکز تخار آمد و در آنجا نیز شا مل مدارس مذهبی شد. او درهمان نوجوانی از شور و شعور بالایی برخوردار بود.
همواره میگفت : دربیش از صد مباحثه جدی با مولوی های بزرگ ومد رسین تخار زمین، اشتراک کرده است. او هرگز در بحث دینی ملاحظه نمی کرد، اند یشه ها واعتراضات خود را شفاف مطرح مینمود. دلیل آنکه قبل از بیست سالگی او را نسبت قوت منطق و قدرت استدلال و برای شیوه ی جذاب و پر طنطنه یی که داشت، حسودان و نا آگاهان تکفیر کردند ، همین بی پروایی و صراحتهای او در بیان اندیشه اش بود .
صدها نوبت مباحثات شد ید و جدی را د ر سراسر ترکستان زمین ( از تخار تا فاریاب زمین ) سازماندهی نمود، او در تمام این مناظره های ملایی و دیالوگهای دینی پیروز بحثها بود. کسانی که اورا د یده بود ند، میدانند که او در بلاغت و فصاحت از کم نظیر ترین آد مهای زمان بود. تسلط او برزبان و متون عربی، آگاهی او از دست آورد های علوم ، دسترسی او به قر آن و هنر او در تفسیر کردن کتاب الله، شجاعت و هردم حضوری او در نبر منطق و استدلال و سر انجام قدرت حفظ و یاد گیری او د ر درس و آموزه های دینی بود. بلاغت وفصاحت، شجاعت و آگاهی و مهارت در توجیه و بیان آیات واحادیث ، عناصر اصلی شهرت و آوازه ی او بود ند.
مولا نا بحرالدین در همه مباحثات جدی، جامعه ی روحانیت جوان در شمال کشور را تسخیر نمود. ایشان در مشورت با برخی دا نشمندان آگاه و همد یاران بیدارش ما نند مولا نا سلیم طغرا راغی بیدل شناس بزرگ که در بخارا هم شهرت ادبی و محبوبیت فراوانی کسب کرده بود، و با چند تن دیگرکه معتقد بودند مولانا بحرالدین میتواند در آینده نزد یک، باعث دگرگونیهای بینشی و نگرشی در حوزه ی آموزش های دینی گردد، تخلص او را " باعث " پیشنهاد کردند .
مولانا بحرالد ین در بامداد ملایی و آغاز دین پیرایی خویش که هنوز بدرجه بسیار بالایی نرسیده بود، روش آموزش مدارس دینی را یک بیهوـدگی و نا کار آیی مطلق نامید. او نیاموختن مبادی علوم طبیعی و انسانی را یک خطر عام سازی تقلید و هنر مردگی در مردم این سرزمین می دانست.
کلمه باعث عربی است، اساساً اسم فاعل است وبه معنی بر انگیزنده، و اسم است به مفهوم انگیزه ، علت و سبب ، دلیل و پایه و موجبه . البته باعث در نزد خود نوعی بعثت اند یشه برای خودش را مراد کرده بود. چنانچه یکی از شاعران وطن در حق او گفته است :

د ر باغ جهان درخت پر میوه تویی د ر دامن عــلم بهترین شیوه تویی
گفتند ترا که بحر دینی هستـــــــــی حا می غریب و کود ک وبیوه تویی
( د. دروازی )
به نسبت شور وشیدایی او در بحثها و بنابر ویژگی آگاهی و اشراف او بر اصول و مبانی دین، خیلیها او را به اشتباه مولوی باحث میشناختند. در سال 1340 خورشیدی یک سوال نامه پنجاه ماده ای ترتیب و تکثیر نمود، دوستان او این نامه را در جامعه ی روحانیت و در تمام سطوح کشور پخش وتوذ یع نمودند.
پرسشهای او در این سوالنامه چندان جدی و عاقبت انگیز بود ند، که نود در صد پرسش شدگان از ابراز نظر در مورد د ین حذ ر کردند. پرسشنامه باعث، کارنامه دین را زیر سوال برده بود. او در باب نا کار آمدی و بی محتوایی آموزشهای دینی، نابیداری و بی شجاعتی آموزگاران و سریال تکرار شونده ی ابزاری کردن د ین در خدمت حاکمان نظامهای خشونت و خیانت در افغانستان شرح و تفسیر روشنی نمود.
پرسشنامه ی مو لانا بحرالد ین باعث ، در واقع فراخوان عمومی و اعلامیه ی جامعه ی روشنفکران روحانیت جوان بود. در این پرسشها مسا یل بسیاری شامل بود ند که میتوان به برخی از آن اشارات و اظهارات توجه نمود :

" بیم ناکامی آخرت در مومن
نقش نا کار آمد دین در پراتیک اجتماعی
کار نامه ی خونین خلفا و فقها در دین
قبض وبسط دین در زند گی مومن
د ین باوری و د نیا نا باوری
برگشتاندن دین از بازار سیا ست و حاکمیت
قضا بدست دین موجب خطای اجتماعی
تعریف زن در دین فراموش شده است
نقش د ین و نفس د ین دودنیا شده اند
د ین باید بتواند آزادی و استبداد را بیان کند
و ..."
مولانا باعث سالهای 1344- خ مد رسه ی د ینی را به درجه ی ا جتهاد در تسنن ( مولوی وصاحب د ستار ) ختم نمود. او همزمان شامل دانشکده ی شرعیات دانشگاه کابل شد. سال 1347 از صنف سوم این دانشکده اخراج گردید. دلیل این اخراج اعتراضات جدی ا و به برخی استادان خارجی ( مصری ) و جریان سا زیهای آنان از یکسو و از سوی دیگر، روحیه ی مبارزه جویی و حقیقت گویی باعث د ر برابر نظام فا شیستی آل یحی و تمام عملکرد های آنان بود.
در همین سال 1347 خورشیدی بود که بر اساس شایستگی و نفوذی که در میان جامعه ی اهل باور و شخصیت های ملی و آزادی دوست داشت، زنده یاد محمد طاهر بدخشی را ترغیب نمود تا برای تشکیل یک محفل و نهاد مستقل ملی و سیاسی، بدور از اندیشه های وابستگی و در افتادن د ر جال نوکری بیگانگان، بپردازد.
درماه اسد 1347 محفل انتظار که بعداً به حزب انقلابی زحمتکشان افغانستان ( سازا ) معروف شد برهبری محمد طاهر بدخشی و مشا رکت مولا نا بحرالدین باعث ، محمد بشیر بغلانی، ظهور الله ظهوری، نورالله طالقانی، محمد حسن دروازی ، عبدالرشید فرخاری، قربان پساکوهی، بابه صاحب طوفان ، محمد رفیع خوست فرنگی، و چند تن دیگر تشکیل گردید.
محفل انتظار سیاست خویش را در سه محور، از سازمانهای سیاسی دیگر مشخص نمود. این سه محور اصول معتبر و پایه های اندیشه و عمل سا زمان به اصطلاح " ستم ملی " را بوجود آورد. اصول سه گانه مبارزاتی ستم ملی ( حزب زحمتکشان افغانستان ) : ( 4 )
یک - سیا ست عدم دنباله روی
دو - اسلام به حیث دین مردم افغانستان وبخشی ازفرهنگ ملی ما
سه - طرح وحل مساله ملی بنابر اهمیت آن در جامعه ی چند قومی با نظام های طایفه ای واستبدادی .
اصول دیگری هم در این سازمان عمل مینمود، که سایر نیروها به این اصول جایگاه درجه اول را قایل بودند. مثلاً مبارزه طبقاتی، تشکیل احزاب طراز نوین و ما رکسیستی، پیروی از بلوک جهانی سوسیالیسم و تقسیم جوامع سوسیالیستی به اضافه ی جهان بینی ما رکسیستی به سه محورخاص ( شوروی، چین ، ویتنام و کیوبا ) و مبانی دیگر !
همین جا باید بگویم، که محفل انتظار و سپس سا زمان زحمتکشان افغانستان ( سا زا ) با پیوند و رابطه ایکه به اقشار گوناگون جامعه داشت ، سازمان ملی اند یش و برابری خواه و عدالت پسند را برای نخستین بار در افغانستان پایه گذاری نمود. مولا نا باعث سال 1353 خ در یک گفتمان سیاسی با برخی سا زمانهای چپ نا وابسته ، طرح تشکیل جبهه دموکراتیک و ملی را که ا ز اندیشه های محمد طاهر بدخشی، سید عبدالمجید کلکانی و خود ا و بود، به میدان کشید.
مولوی باعث ما رکسیست نبود، و نفی دین نیز نمیکرد. در نزد ا و جامعه ی دین باوری چون افغانستان نمیتوانست، با اندیشه های ضد دین به گذشته و آینده ی این سرزمین غلبه یابد. او باور داشت که روش سومی ( غیر از این دو ) که از افراط و تفریط در امان باشد، میتواند بنیاد جامعه را اصلاح نماید.
مولانا باعث در حقیقت، یک گام تاریخی از سید جمال الدین افغان ، روحانیا ن مشروطیت اول و دوم و سید اسماعیل بلخی پیشتر گذاشت ؛ هرچند که آنان نیز از پیشکسوتان مبارزات سیاسی و ضد استبدادی در این کشور بودند، اما کار نامه و نقش آغاز گرانه ی مولا باعث در امر مبارزه با حاکمیت قبیله سالار و شکستن ماشین نظام کودتایی محمد داود، از یکطرف واز طرف دیگر استادن در برابر سنتی ترین نیروهای قشری و نا آگاه مذهبی ( روحانیان وابسته و بی اطلاع ) فقط میتواند از ویژگیهای رزم و مقاومت آن سرور نامدار باشد.
جا وید نام مولا نا بحرالدین باعث در 15 سرطان 1354 خ اولین قیام مسلحانه و جنگ چریکی را با یک گروه نیمه نظامی مشتمل از کادر های جوان محل در درواز، با فرماندهی عبدالحفیظ آهنگر پور مشهور به عبدالله پنجشیری سازمان داد. این گروه چریکی پس از سه ماه مقاومت شجاعانه در برابر نیروهای کماندویی نظام کودتا، به موجب خیانت یک روحانی پست ومر تجع دستگیر وبه زندان افکنده شدند.
درهمان نبرد مسلحانه و قیام علیه نظام جمهوری داود خان، دومین وسومین ستاره ی آسمان پر فروغ سازمان زحمتکشان افغانستان ( جنبش ضد ستم ملی ) به زمین افتاد. این دومین جانباز فداکار و بیبا ک ا رتش زحمتکشا ن ( زنده نام جلال الدین خواهانی ) بود. اما سومین وشاید بتوان گفت عاشقترین فرزند پیکار و مبارزه انقلابی ؛ جوان زیبا و آگاه ( عین الدین بهادری ) بود که با داشتن استعداد، صلاحیت و شا یسته گی در فهم مبارزه و مسایل سیاسی کشور، جا ن خود را به پای مردم گذاشت و در آسمان همیشه نیلگون آزادی ، شناسنامه ی زحمتکسان شد.
ستاره اول و یا فرد یکم جانباز در سازما ن محمد طاهر بدخشی و مولانا باعث جوانی بود بنام حکیم بهارستانی شاگرد لیسه ی حرب که درسال 1351 خ در دوصد بستر اردو از منزل دوم به زیر انداخته شد و هماند م جان داد. یاد و خاطره این سه خورشید آزادی در کهکشان برابری خواهی و مبارزات ملی و حق خواهانه ی مردم افغانستان همیشه روشن با د .
مولا نا باعث زندگی خویش را درفاصله میا ن ، صفوف مرد م کشور، منبر و زندان سپری کرد. او جمعاً پنج بار به زندان رفت . اما در جایگاه یک روحانی پیشرو و اندیشه گر، دولت های شاهی، جمهوری و جمهوری پیرو شوروی وقت را نه پذیرفت و از ستیژ مردم در منبر، سکوی خیزش انقلابی در سنگر و سا زمان انقلابی معتبر با همه توان و ایمان، بسوی سر نگونی حاکمیت قومی داود خان نشانه رفت.
باعث نه تنها عضو بنیاد گذاران جنبش انقلابی و تفکرملی و برابری خواهانه در افغانستان است، بلکه پایه گذار اندیشه ونهضت تجد د و پرو تستا نتیسم در دین اسلام هم هست. او میگفت:
" همینکه میخواهیم جامعه را اصلاح و حاکمیت را عادلانه بسازیم، باید ابتدا سلطه ی فاسد دین را از روی دوش مردم در حاکمیت برداریم . ما نباید سیستم قضا یی دینی را عمل کنیم. تاریخ قضاوت دین بسیار تاریک و نا منصفانه است. دین اصلا برای قضاوت نیست، کار دین هدایت و مشورت است وکار مومن دیانت و صداقت. چون گذشته ی دین بدلیل نارواییها و بیعدالتی و خونریزی بیهوده در عالم، برای هر آدم هشیار و عاقل قابل ترد ید است ".
فراموش نمی کنیم که باعث درسال 1351 خ از هنجره ی مرد م بد خشان و تخار و مزار و میمنه و تمام ترکستان فریاد اعتراض بلند نمود. ا و با صدور فتوایی داشتن خصوصیت فاشیستی – قومی و انفعالیت ، نظام شاه بی کفایت و بی درایت را در منابر و مساجد، فریاد شده بود. او در یک سفر آگاهی بخش کار تبلیغاتی وتوده ای خویش را از دور ترین محلات فاریاب آغاز ودر آخرین نقطه ی بد خشان پایان داد. همین مسافرت و گردش سیاسی بود که او را مصمم ساخت برای بر اندازی نظام داود شاهی ، قیام سرطان 1354 در بد خشان را تدارک و عملی سازد.
بحرالدین باعث برای عبور از تقدس مآبی و د ینداری کاذب ، که در محفل جوانان مسلمان ( اخوان المسلمین ) سنت زدگی را مرمت میکردند، مخالفت جدی نشان میداد. ا و در زمینه ی اطلاعات و آگاهی خود از دین، به فهم کهنه پرستان عوامزده و مردم فریب تمکین نداشت. باور ا و همان بود که میگفت و برای بیان حقیقت و واقعیت یک ملی متر عد ول نمی کرد.
باعث در مباحث بین الاحزاب برای پاسخ دادن به نهضت کهنه پرستان اسلامی ( اخوانی ها ) چنین میگفت : " دین برای باور داشتن وکفر ورزیدن نیست، کاردین کفر باورهای کهنه و نا کار آمد است. دین بنیاد نیکو کاری و اخلاق در جامعه است که باید عمل شود. تفسیر کسانی که جامعه را از دید عثمان خلیفه اسلام نگاه می کنند، چیزی بر تر از بینش امیر المفسدین های اسلام در هزار وسیصد سال اخیر نمیتواند باشد ".
ا و درهمین پیوند می افزاید :
" دین نمیتواند پس از این بیش از دوحالت داشته باشد، یاباید بنا چار تحول کند واز افسانه و تخیل به حقیقت وتعقل بر گرد د؛ که این از اصول دین هم هست. یا باید بشیوه ی گذشته ودر اعماق تاریکی به خشونت و ابزار بود ن همیشگی حاکمیت ها ی فاسد وجابر ادامه دهد، که ازطبیعت دین در گذشته است. من نهضت به اصطلاح برادران مسلما ن را سلاحی برای همین نقش دوم دین می شناسم ".
مولا نا بحرالدین باعث از پر شور ترین چهره های رمانتیک دین پیرایی و د نیا نگری بشیوه ی خرد گرایانه بود. او یاد داشتهایی را بنام " اصل و نسل دین " ، " دین من ودین اهرمن " و " قبض وبسط دین " فراهم کرده بود. اما نه تنها این یاد داشتها ، که تمام اوراق او با رفتن به زندان در چندین نوبت وسر انجام با برنگشتن از راهیکه خود رفته بود، از دست رفتند.
حضرت مولا نا بحرالدین باعث رهبر وپیشوا، باعث چریک و پارتیزان، باعث سخنور وسخندان، باعث دین شناس و د نیا نگر، باعث متجدد و اندیشه گر، باعث افصح المتکلمین و اقترب الحقیقت ، باعث مبلیغ و مبشیر، باعث پیامبر درراه آزادی و آگاهی از دین و دولت مداری و سر انجام باعث پایه گذار جنبش برابری خواه و جنبش ضد ستم واستبداد؛ در سال 1358 خ توسط گروه فاشیستی امین وباند جنایتکار او در افغانستان، نه تنها از زندان داودی که در کودتای ثور پایان داده شد، رها نگردید، بلکه با شادمان یاد حضرت محمد طاهر بدخشی و چندین هزار پیرو و راهیان راه خویش به میدان پلیگونهای مخوف فاشیسم افغانی برده شد ند. بلی آنان را در تاریکی شبها ، گروه گروه و باچشمهای بسته و دهن های پلاستر شده زنده در چاه قیر داغ انداختند. روان آن سروران و همه همفکران همیشه شاد و یاد شان همواره ومدام گرامی باد . ادامه دارد

----------------------------------------------------------------------------------------
* نقش دین در استبداد . متن سخنرانی مولا نا باعث در مدرسه ی تخارستان کندز سال 1353
1- فساد دین و دین فساد. متن نامه ی مولانا باعث به پارلمان دوره 14 شورای ملی
2- مقالت باعث تحت نام " غیر دین اصل و اصل د ین غیر است " .
3- فساد دین ودین فساد. نامه به پارلمان شاه .
4- جریده میهن ارگان نشراتی ( سازا ) سال اول و شماره اول .
5- متن سخنرانیهای باعث در منابر ومساجد افغانستان.

هیچ نظری موجود نیست: