چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۹۸

چرا روشنفکران پشتون خاموش اند؟

همه مکاتب فکری و سیاسی، از چپ ترینها تا راراست ترینها ( از مارکسیست ها گرفته تا ریالیستها وسوسیال دموکراتها ، لیبرالها و نیو لیبرالها و سایرین) ملت را اتحاد داوطلبانه ی مردم ای میدانند که دارای تاریخ مشترک، سرزمین ( جغرافیای تثبیت شده و شناخته شده بین المللی) مشترک، فرهنگ مشترک ( اسطوره ها و روزها تاریخی نیز شامل این بخش اند)، و منافع اقتصادی( بازار) مشترک داشته باشند و این پروسه با داشتن حاکمیت (دولت) مشترک تکمیل میگردد.
ما در طول تاریخ دو نوع پروسه ی دولت- ملت سازی را شاهد ...بوده ایم:
ملت سازی بر اساس تیوری اضمحلال یا اسیمیلاسیون که تا قرن نزدهم دوام کرد که در ان کشور های استعماری بالاجبار اقوام کوچکتر را در قوم خودی منحل و یا نابود می ساختند.
دوم ملت- سازی بر اساس تیوری همگرایی یا انتیگریشن و اتحاد داوطلبانه که ملتهای امروزی بر این اساس ساخته شده اند.
در افغانستان کنونی نیز انانیکه میخواهند به اساس تیوری اضمحلال ملت بسازند و همه اقوام را در قوم« خودی» منحل سازند کاملا در اشتباه اند.
ما راهی نداریم جز انکه یا همدیگر را با حق مساوی بپذیریم و به مشترکات بزرگ تاریخی خود بچسپیم که « کلان هویتهای» ما را می سازند و یا اینکه خدای نخواسته ازهم جدا شویم.
امیدوارم سیاسیون ما از عقل سلیم کار گیرند و کشور را وارد یک مرحله جدید بحرانی و انقطابات قومی و منطقوی نسازند.

Meer weergeven
Abdul Lalzad
چرا روشنفکران پشتون خاموش اند؟
=======================
با گام های که تیم کرزی- غنی به بهانه ملت سازی و تامین وحدت ملی در جهت یکه تازی، انحصار طلبی و تحمیل هویت ...قومی در شناسنامه ها بر میدارد، برعلاوه اینکه هیچ منفعتی برای قوم پشتون ندارد، کشور را به پرتگاه سقوط و جنگ قومی می کشاند…
مقوله مشهوری وجود دارد، «ملتی که بر ملت های دیگر ستم روا میدارد، خود نمی تواند آزاد باشد»! اگر این مقوله در هیچ نقطه دنیا صدق نه کند، در کشور ما مصداق عینی دارد…
حکومت بیش از ۲۵۰ ساله زمامداران پشتون در این قلمرو ها را در نظر بگیرید:
آیا دستاورد این حاکمیت برای مردم پشتون به جز از بیسوادی، بیکاری، فقر و جهل مرکب چه چیزی بوده است؟ آیا دوره کرزی - غنی چه چیزی به جز از انفجار و انتحار بر آن افزوده است؟ آیا سیاست های زمامداران چپ، راست و دموکرات پشتون که عمدتا کوبیدن بر طبل دیورند و بازی قومی بوده، به جز از ادامه قدرت خانوادگی خود شان، چه مفادی برای قوم پشتون داشته است؟
امروز که عصر انفجار علم و تکنالوژی، بیداری ملت ها و گسستن زنجیرهاست؛ میتوان یک هویت قومی را بالای اقوام دیگر «تحمیل» کرد؟ و ظاهرا حرف و سخن از دموکراسی و برابری حقوق شهروندی زد؟
سوال های که عمدتا در برابر روشنفکران غیرپشتون خلق می شود:
چرا روشنفکران پشتون خاموش اند؟ آیا قوم پشتون هیچ روشنفکری ندارد؟ آیا روشنفکران پشتون معنی و مفهوم دموکراسی و عدالت اجتماعی را نمی دانند؟ آیا تحمیل هویت پشتونی چه مفادی برای ایشان در درازمدت دارد؟ شاید کرزی- غنی بتوانند از طریق تهدید و عمدتا تطمیع، این برنامه را در کوتاه مدت تطبیق نمایند، اما آیا با درج این واژه در شناسنامه، همه «افغان» خواهند شد؟ آیا این موضوع آتش جنگ قومی را شعله ور نه خواهد ساخت؟ آیا آنها به زیست باهمی در درازمدت باور ندارند؟
آیا همه روشنفکران پشتون طالب مشرب و برتری طلب اند؟
چرا هیچ یک از آنها صدای خود را بلند نمی کند؟
آیا آنها نمی دانند که ملت با زور و تحمیل ساخته نمی شود؟
آیا آنها نمی دانند که با زور و تحمیل، وحدت ملی بوجود نمی آید؟
...
کسانی که نمی دانند، شاید تقصیری نداشته باشند…
ولی کسانیکه می دانند و خود را خاموش می گیرند، قابل بخشش نیستند!
فیسبوک مورخ: 13/11/2019

هیچ نظری موجود نیست: