پنجشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۹

این آقا باید برود

این آقا باید برود؛
!چه بخواهد، چه نخواهد

+++++++++++ 


هیچ نوع صلح ومصالحهء بدون کنارگذاشتن تیم تمامیتخواه و چپاولگر کنونی ممکن نیست!

آقای اشرف غنی احمدزی ادعا دارد که رئیس جمهور انتخابی است؛ اورا مردم انتخاب کرده اند و قدرت را فقط به یک حکومت انتخابی مردم تسلیم و یا انتقال خواهد داد.

این دروغ ترین و ناصواب ترین حرفی است که یک سیاستگر عوامفریب میتواند بگوید. مگر آقای احمدزی نمیدانند که او دردو دورقبلی انتخابات بازنده بودند ونفر مقابل شان آقای داکترعبدالله برندهء انتخابات؛ ولی جبن داکتر عبدالله و حمایت ایالالت متحدهءامریکا زمینه ساز به قدرت رسیدن و در قدرت باقی ماندن این "متفکردوم جهان!"شد.

او کنار رفتن خود را با کنار رفتن دکتور نجیب الله و رژیم آنزمان به مقایسه میگیرد و میگوید که هر نوع حکومت انتقالی باعث فروپاشی نظام و جنگ داخلی میگردد. او عوامفریبانه خود واطرافیان چپاولگر، ویرانگرو بد اخلاق خود را بجای نظام جامیزند؛ در حالیکه خود میدانند که نظام چیزیست و حکومت چیز دیگری و رئیس جمهور و تیم اطرافیانش بخش کوچکی ازحکومت اند.
کذا،هیچ وجه مشترک و تشابهی میان دکتور نجیب و داکتر اشرف غنی احمدزی و امکانات ایشان و زمان ایشان وجود ندارد. دکتور نجیب الله در راس یک حزب نیرومند و اردوی قدرتمند در سطح منطقه قرار داشت. از هم پاشیدن اتحاد شوردی و قطع کمکهای روسیه به دولت تحت رهبری دکتور نجیب الله و اختلافات در درون حزب دموکراتیک خلق افغانستان که ناشی از سیاستها قبیله محورانه و اشتباه آمیز دکتور نجیب الله بود؛ نظام را از درون پاشاند.

به نظرمن: اگر داکتر نجیب خود در حق خود، حزب خود وحکومت تحت امر خود جفاکاری نمیکرد؛ شاید آن حاکمیت سال‌های سال و حتی تا اکنون دوام میکرد.

آن حاکمیت از درون پاشید؛ نه از بیرون!

*******

حالا این؛

آقای اشرف غنی کِه است، که با رفتن او مشکلی ایجاد شود؟
 او نه رئیس کدام قبیله است، نه از کدام حزب و نه از کدام قوم و نه کدام قوت شخصی زیر فرمان دارد. در حالت بحرانی
قوتهای مسلح کنونی به هیچ وجه از امر او اطاعت نخواهند کرد. او تبعه امریکا و در نهایت وایسرای امریکایی در کابل است. شاید رقابت‌های شخصی میان او خلیلزاد موجود باشد. ولی مقابله این دو باهم به معنای تقابل با سیاستهای امریکا نیست.

اگر امریکا بخواهد، همین فردا غنی احمدزی را از ارگ کابل بیرون و کس دیگری را بجایش می نشاند؛ بدون آنکه تغییری در نظام بیاید و حتی «بینی کسی خون شود"!

 به نظر من برای برون رفت از بن بست و وضعیت کنونی فقط سه راه وجود دارد:

1- یا باید غنی و تیمش استعفا بدهند و جای آنها را با توافق پارلمان، شورای صلح، احزاب سیاسی و جامعه مدنی وعلمای دینی تیم جدیدی (رئیس دولت، معاون یا معاونین و اعضای ارشد دفتر رئیس دولت) پُر کند. این حکومت جدید (نامش هر چه باشد انتقالی، موقت، حکومت وفاق ملی یا هرنام دیگری، فرقی ندارد. رئیس حکومت انتقالی و معاونین باید حق شرکت در انتخابات بعدی ریاست جمهوری را نداشته باشند.) باید طی شش تا نه ماه تعدیلاتی را از راه قانونی در قانون اساسی وارد نماید و زمینهء انتخابات جدید برای پارلمان، شوراهای ولایتی و ولسوالیها و انتخابات ریاست جمهوری را مساعد سازد.

2- یا انتخابات زودهنگام تحت نظارت مستقیم سازمان ملل و شورای امنیت آن با در نظر داشت شرایط معین ( من این شرایط را قسما در نوشتهء قبلی خود تحت عنوان -انتخابات زود هنگام، بهترین گزینه- یاد آور شده ام؛ که شرط اولی آن عدم شرکت رئیس و معاونین دوتیم قبلی در انتخابات است.) صورت گیرد و جای این حکومت را حکومت انتخابی جدید و همه شمول بگیرد.

حالت اولی و دومی به نفع آقای اشرف غنی و تیمش است. زیرا فقط ازین طرق است که آنها میتوانند، آبرو و اعتبار از دست رفتهء خود را قسما اعاده کنند.

3- و یا حالت اضطراری اعلان گردد. حکومت را نظامیان در دست گیرند و طی یک سال انتخابات و حکومت جدید اعلان شود.

در هر حالت تیم تمامیت خواه، مافیایی، چپاولگر و ویرانگر کنونی باید کنار زده شود.

  

هیچ نظری موجود نیست: