استقلال و گپهایی در رابطه به آن
=====================
احمدزی و حواریون تمامیت خواه و ترایبلیستش از روز استقلال و نام امان الله شاه استفادهء ابزاری انتخاباتی می کنند.
این تیم شوونیست و قبیله گرا نه به استقلال ارزش ی قایل اند و نه به امان الله خان و دوستان استقلال طلبش حرمت ی دارند.
ایکاش، ما نه صد سال بلکه ده سال ی هم استقلال میداشتیم!...
من این یادداشت کوتاه را که چند سال قبل به همین مناسبت نوشته بودم؛ اینجا برای مطالعه دوستان دوباره می گذارم.
=====================
احمدزی و حواریون تمامیت خواه و ترایبلیستش از روز استقلال و نام امان الله شاه استفادهء ابزاری انتخاباتی می کنند.
این تیم شوونیست و قبیله گرا نه به استقلال ارزش ی قایل اند و نه به امان الله خان و دوستان استقلال طلبش حرمت ی دارند.
ایکاش، ما نه صد سال بلکه ده سال ی هم استقلال میداشتیم!...
من این یادداشت کوتاه را که چند سال قبل به همین مناسبت نوشته بودم؛ اینجا برای مطالعه دوستان دوباره می گذارم.
*******
استقلال و برخی حرفهایی در رابطه به آن
استقلال مال همهء مردم افغانستان است!
=====================
درین یک هفتهء اخیر که گفته میشود 28 اسد سالروز استقلال افغانستان از بریتانیا هست، نوشته های زیادی را در رابطه به استقلال کشور خواندم. از زاویه های گونگون و با بینش های متفاوت. ولی اکثرآ دیده میشود که در تجلیل و تحلیل ازین روز هم همان "انقطابهای قومی" مبنای نوشته ها اند.
بگذریم از اینکه درین مورد نیز اجماع وجود ندارد. زمانی این روز درنهم حوت تجلیل میشد، زمانی در ششم جوزا و زمانی هم در هفته اول ماه سنبله و در دو سه دههء اخیر هم در بیست و هشتم اسد. برخی ها هم بیست و چهارم حمل را روز استقلال می دانند، زمانیکه شاه امان الله خان با تشریفات رسمی و دپلوماتیک معمول، استقلال کشور را در حضور سفرا بخصوص سفیر بریتانیا رسمآ اعلام کرد.
ولی کمتر کسی به مسایل اساسی ذیل اشاره کرده:
- آیا گاهی افغانستان مستعمره (آنچنانیکه هند و برخی کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکایی) بوده اند؛ بوده است؟
- آیا استقلال سیاسی، بدون استقلال اقتصادی ممکن است؟
افغانستان از روز تشکیل اش در زمان امیر عبدالرحمن خان ( به استثنای سالهای اولین زمامداری امان الله خان و قسمآ سالهای اخیر حکومت محمد ظاهر خان ) تا اکنون همیشه یک کشور رانتی ووابسطه به کمکهای خارجی بوده است. کما اینکه از نقطه نظر سیاسی نیز به استثنای زمان شاه امان الله و دوران مقاومت و شاید هم دوران نه ماهه یی امیر حبیب الله کلکانی هرگزسیاست خارجی مستقل نداشته است.
- آیا ما امروز یک کشور مستقل هستیم؟ اگر هستیم چگونه؟ و اگر نیستیم چرا؟
- آیا در زمان کنونی که جهان بسوی "جهانی شدن " در حرکت است، میشود از استقلال به مفهوم دیروزی آن
سخن گفت؟
... و اما"استقلال"ما در آنزمان نیز ثمره مبارزات و مجاهدتهای همه مردمان، مناطق و اقوام افغانستان است که در رآس همه شهزاده یی جوانی بنام امان الله خان قرار داشت.
رژیم امانی از نگاه سیاسی مستقل ترین و از نگاه قومی فراگیر ترین رژیم سلطنتی در تاریخ افغانستان است. شاید از نگاه فراگیری قومی آنرا بتوان با رژیم ببرک کارمل مقایسه کرد؛ ولی فرموش نکنیم که رژیم امانی یک رژیم سلطنتی بود و رژیم زمان کارمل یک رژیم حزبی و جمهوری.
اگر ازبرخی اشتباهات امان الله خان که آنهم شاید قسمآ ناشی از کم تجربه گی و جوانی اش بوده باشد و قسما هم از سیاست گزاریهای نادرست نزدیکان "قوم گرا" یش، بگذریم؛ آن رژیم از دموکراتیک ترین و مترقی ترین رژیمهای شاهی در تاریخ افغانستان است.
آنچنانیکه نمیتوان ظاهر شاه را با پدر دیکتاتورش نادرخان مقایسه کرد، شاه امان الله را نیز نمیتوان با گذشتگانش و اقارب نزدیکش در زمان پادشاهی اش، عوضی گرفت.
یاد همه آنانیکه در راه راستقلال، آزادی، رفاه، ترقی و بهروزی کشور و مردم آن مبارزه، مجاهدت و تلاش نموده (چه دار فانی را ترک گفته اند و چه هنوز در قید حیات اند) گرامی باد!
و افتخار به جوانانیکه امروز داعیه داران دموکراسی، استقلال و ترقی کشور اند.
Meer weergevenاستقلال و برخی حرفهایی در رابطه به آن
استقلال مال همهء مردم افغانستان است!
=====================
درین یک هفتهء اخیر که گفته میشود 28 اسد سالروز استقلال افغانستان از بریتانیا هست، نوشته های زیادی را در رابطه به استقلال کشور خواندم. از زاویه های گونگون و با بینش های متفاوت. ولی اکثرآ دیده میشود که در تجلیل و تحلیل ازین روز هم همان "انقطابهای قومی" مبنای نوشته ها اند.
بگذریم از اینکه درین مورد نیز اجماع وجود ندارد. زمانی این روز درنهم حوت تجلیل میشد، زمانی در ششم جوزا و زمانی هم در هفته اول ماه سنبله و در دو سه دههء اخیر هم در بیست و هشتم اسد. برخی ها هم بیست و چهارم حمل را روز استقلال می دانند، زمانیکه شاه امان الله خان با تشریفات رسمی و دپلوماتیک معمول، استقلال کشور را در حضور سفرا بخصوص سفیر بریتانیا رسمآ اعلام کرد.
ولی کمتر کسی به مسایل اساسی ذیل اشاره کرده:
- آیا گاهی افغانستان مستعمره (آنچنانیکه هند و برخی کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکایی) بوده اند؛ بوده است؟
- آیا استقلال سیاسی، بدون استقلال اقتصادی ممکن است؟
افغانستان از روز تشکیل اش در زمان امیر عبدالرحمن خان ( به استثنای سالهای اولین زمامداری امان الله خان و قسمآ سالهای اخیر حکومت محمد ظاهر خان ) تا اکنون همیشه یک کشور رانتی ووابسطه به کمکهای خارجی بوده است. کما اینکه از نقطه نظر سیاسی نیز به استثنای زمان شاه امان الله و دوران مقاومت و شاید هم دوران نه ماهه یی امیر حبیب الله کلکانی هرگزسیاست خارجی مستقل نداشته است.
- آیا ما امروز یک کشور مستقل هستیم؟ اگر هستیم چگونه؟ و اگر نیستیم چرا؟
- آیا در زمان کنونی که جهان بسوی "جهانی شدن " در حرکت است، میشود از استقلال به مفهوم دیروزی آن
سخن گفت؟
... و اما"استقلال"ما در آنزمان نیز ثمره مبارزات و مجاهدتهای همه مردمان، مناطق و اقوام افغانستان است که در رآس همه شهزاده یی جوانی بنام امان الله خان قرار داشت.
رژیم امانی از نگاه سیاسی مستقل ترین و از نگاه قومی فراگیر ترین رژیم سلطنتی در تاریخ افغانستان است. شاید از نگاه فراگیری قومی آنرا بتوان با رژیم ببرک کارمل مقایسه کرد؛ ولی فرموش نکنیم که رژیم امانی یک رژیم سلطنتی بود و رژیم زمان کارمل یک رژیم حزبی و جمهوری.
اگر ازبرخی اشتباهات امان الله خان که آنهم شاید قسمآ ناشی از کم تجربه گی و جوانی اش بوده باشد و قسما هم از سیاست گزاریهای نادرست نزدیکان "قوم گرا" یش، بگذریم؛ آن رژیم از دموکراتیک ترین و مترقی ترین رژیمهای شاهی در تاریخ افغانستان است.
آنچنانیکه نمیتوان ظاهر شاه را با پدر دیکتاتورش نادرخان مقایسه کرد، شاه امان الله را نیز نمیتوان با گذشتگانش و اقارب نزدیکش در زمان پادشاهی اش، عوضی گرفت.
یاد همه آنانیکه در راه راستقلال، آزادی، رفاه، ترقی و بهروزی کشور و مردم آن مبارزه، مجاهدت و تلاش نموده (چه دار فانی را ترک گفته اند و چه هنوز در قید حیات اند) گرامی باد!
و افتخار به جوانانیکه امروز داعیه داران دموکراسی، استقلال و ترقی کشور اند.